کل نماهای صفحه

۱۳۹۵ بهمن ۴, دوشنبه

از بهمن 57 تا بهمن 95 ،

در بهمن 57 با جنازه سوخته یک زن به ارگاسم میرسیدیم .
در بهمن 95 با ساختمان  در حال سوختن .
ما خواستار رایگان شدن کاندوم هستیم

اول اینا را عقیم کنید بعد گورخوابها را 

۱۳۹۵ آبان ۱۷, دوشنبه

حساسیت روی مساله پانترکیسم خنده آور است .

آذربایجان یعنی ایران ، ایران  یعنی خراسان .اینجا و آنجا میبینم حساسیت بیش از اندازه روی مساله آذربایجان است .الان دیگر هموطنان آذری ما همه جا ایران هستند.  خوشبختانه خودشان می میگند ما تهران را بی خونریزی فتح کردیم .اینها حرفهای پوچ و بی مغز هست اگه فکر کنیم آذربایجان از ایران روزی جدا میشه اصلا یکسوی فرهنگ ایران آذربایجان هست شیعه گران سنگ صفوی که احیا نظام شاهنشاهی ساسانی بود محصول آذربایجان هست .همچنانکه ترویج زبان دیوانی فارسی کار عزیزان خراسان بزرگ است .این پان قوم گرایی صرفا های و هوی ها کف روی آب است .مشروطه بدون آذربایجان معنا ندارد همین انقلاب 57 یک پایش در آذربایجان هست  جنگ هشت ساله بدون مقاومت و مبارزه آذربایجان بی معناست .غذاهای ایرانی بدون طعم و دستپخت آذریها خالی از لطف هست .زیاد این مسائل را جدی نگیرید . این بدلیل ضعف پشتوانه نظری ماست وقتی میگویم مذهب شیعه پرتوی از خورشید ایرانشهر هست به همین خاطر است .تمام اساطیر  باستانی ایران آمده ایینهای چند هزار ساله در مذهب شیعه آمده صرفا یک روی وهن آور احکام قضایی رویش کشیده شده که اتفاقا  جامعه دارد پس میزند و این حرکت تدریجی است .لذا شیعه را درون ملی گرایی ببینید  وگرنه جامعه میترسد و فرار میکند .جامعه یک حرکت کشویی دارد بصورت چیزی جذب میشود و دفع میشود و این نیروی رانش محصول کار ماست هرچه آسانتر برخورد کنیم و همگرایی بیشتر باشد و به اصطلاح فضا داده شود جنبش ملی گرایی پایدارتر خواهد ماند ما که نمیتوانیم در یک نسل ایدیولوژی حجاز را از سراسر ایرانشهر  بشوریم زمان میبرد کار فرهنگی لازم است و کار فرهنگی با داد و بیداد جور در نمی آید باید هزاران هنرمند و مد و محصول فرهنگی و آموزشی  و معلم و استاد با این تفکر درست کنی تا  دست جامعه را بگیرند تا تی تاتی کنند و راه ببرند .
ما در جنبش ملی گرایی اساتید بزرگ آذری زبان  داریم حساسیت روی آذربایجان نداشته باشید در صورت جدا شدن آذربایجان کوچکترین تکه اش همین مرزهای فعلی ایران است خیالتان راحت . خودشون که میگند ما سر گربه هستیم .

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

نیکی کریمی شاه ماهی هنر ایرانی


بعضی آدمها در سکوت پیش پای شما چنان قد میکشند و تو ناباورانه با خودت میگویی چقدر یک انسان میتواند انقدر رادیکال یکسره بر خودش  شوریده باشد  و عین یک سرو همچنان در حال قد کشیدن باشد  مدام خود قبلی را تخریب کند و بنایی نو بسازد و در اخر زیبا و تحسین بر انگیز باشد .


نیکی کریمی یک آیکن نسل متولدین دهه 50است . مجسمه وقار و زیبایی فریاد بیصدای نسل بعد از انقلاب  ، نماد فرار باشکوه از ابتذال  نسل قبل و بعد از خود ، تعریف دوباره هنرمند .یک انسان مستقل که در هیچ اراجیف  ایئولوژیکی نمیگنجد .
گاهی اوقات با خود می اندیشم چگونه یک انسان میتواند انقدر درست و درمون صیقل خورده باشد .نیکی کریمی یک دهه 50 ای موفق است دور از توهمات دهه سی و چهل و اتوپیا ،  آشنا به فرهنگ دهه پنجاه و شصت و دلسوز و نگران نسل دهه هفتاد .

برای اینکه بگویم چه خبر است  و ما باید کجا بایستیم و که را بالا بکشیم مجبورم از میان همهمه مزاحم دور شوم و نیکی کریمی را دوباره داد بزنم .

نیکی کریمی با عروس شروع موفق کرده میتوانست عروس سینمای ایران بماند ولی نماند و شد یک فرهنگ با انرژی و عمیق و روشن .او که  هنر را از طفولیت آغاز کرده از همان کورسوی نور در دل تونل  ظلمت دهه شصت  و جنگ بیرون آمد برای جامعه خسته و جوان  کشته داده و جنگ و انقلاب زده ، سوپر استار شد و زیبایی اش را هدیه کرد به همه ذهنهای پریشان  و افسرده تا شاد شوند انقدر فریبا و پرقدرت بود که مهرجویی   که همیشه در ستایش فقر و زیبایی فقر فیلم میسازد آویزان قد رعنای او شد و سارا را با محوریت اوساخت .بعد ها یکی یکی کارگردانهای فمینیست و ارزشی قطار قطارشدند  تا  ایدئولوژی خود را بتوانند به واسطه او به جامعه بفروشند .نیکی کریمی اما کاراکتر نقشهای آنها شد  ولی خودش باقی ماند .

رفت و درس خواند و شروع کرد به ساختن چون قدش بلند بود و صدایش رساتر لذا در هیچ پستوی سیاسی و ایدوئولوژیکی  جا نمیشد و نمیشود .ساخت و از درد مردم ساخت به معضلات دم و دستی پرداخت که جامعه به ان مبتلا است ولی چون روشنفکرانه نیست کسی دنبالش نمیرود  .و در آخر سوت پایان  را نواخت. در مورد جامعه ای که به خود رحم نمیکند و دنبال انتقام است قصاص میخواهد به خونخواهی همه انچه از دست داده و استیصال خود را در درمان این معضل نشان داد .
اما اشتباه نشود سوت پایان پایان هنرمندی او نبود او با شیفت شب دوباره ستاره شد فریاد بی صدای جامعه ای شد در جنگی دیگر جنگی بی صدا و مهیبتر از جنگ 8 ساله جنگی اقتصادی   برای از پای در اوردن جامعه برای فرسایش ایران و نهاد خانواده .
با هم  به صعود با شکوه او را در هنر به نظاره مینشینیم تا نشان دهم بیراه نرفته ام و پهلوان زنده را باید در جامعه مرده پرست بالا برد و نشان داد .



برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم مانهایم-هایدلبرگ برای کارگردانی فیلم سوت پایان (آلمان، ۲۰۱۲)
برنده جایزه امیل گوئیمت از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
برنده جایزه اینالکو داوران از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
برنده جایزه دبیرستان از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
نامزد دریافت جایزه چرخ طلایی از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم دوبی برای کارگردانی فیلم سوت پایان (۲۰۱۱)
نامزد دریافت جایزه بزرگ در جشنواره بین‌المللی فیلم فریبورگ برای کارگردانی فیلم چند روز بعد (سوئیس، ۲۰۰۷)
برنده جایزه عصای سفید از جشنواره فیلم تورین برای کارگردانی فیلم یک شب (ایتالیا، ۲۰۰۵)
نامزد دریافت جایزه الکساندر طلایی در جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی برای کارگردانی فیلم یک شب (یونان، ۲۰۰۵)
برنده جایزه بهترین بازیگر از جشنواره فیلم قاهره (۲۰۰۱) برای بازی در فیلم نیمه پنهان (تهمینه میلانی)
برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم تائورمینا (ایتالیا، ۱۹۹۹) برای بازی در فیلم دو زن
برنده جایزه صدف نقره‌ای برای نقش اول زن بطور مشترک از چهل و یکمین جشنواره فیلم سن سباستین (اسپانیا، ۱۹۹۳) برای بازی در فیلم سارا
برنده جایزه مونگولفیه نقره‌ای برای نقش اول زن بطور مشترک از یازدهمین جشنواره سه قاره 

نانت (فرانسه، ۱۹۹۲) برای بازی در فیلم سارا
----
داوری 
دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم باتومی، گرجستان (۱۳۹۴)
پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، تهران (۱۳۹۴)
بخش بین‌الملل سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر، تهران (۱۳۹۴)
بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم کلکته، هند (۲۰۱۴)
چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم پروین اعتصامی، تهران (۱۳۹۳)
پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم ادینبرو (رئیس هیئت داوران)، ادینبرو، اسکاتلند (۲۰۱۴
دوازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم پونا، هند (۲۰۱۴)
بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان، اصفهان (۱۳۹۲)
بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم پراگ، جمهوری چک (۲۰۱۳)
ششمین جشنواره فیلم ابوظبی (۲۰۱۲)
دهمین دوره جشن تصویر سال، تهران (۱۳۹۱)
چهل و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا، ترکیه (۲۰۱۱)
چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، تهران (۱۳۹۰)
چهل و چهارمین جشنواره فیلم کارلووی واری، جمهوری چک (۲۰۰۹)
چهارمین دوره جایزه ادبی والس (۱۳۸۷)
پنجمین جشنواره فیلم دبی (۲۰۰۸)
سی و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم هند، گوا (۲۰۰۸)
چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های آسیایی در وزول، فرانسه (۲۰۰۸)
بخش فیلم کوتاه شصتمین جشنواره فیلم کن، فرانسه (۲۰۰۷)[
پنجاه و هفتمین دوره جشنواره فیلم برلین (۲۰۰۷)
بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم دوربان، آفریقای جنوبی (۲۰۰۷)
هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کوتاه ازمیر، ترکیه (۲۰۰۶)
سومین جشنواره بین‌المللی فیلم ریکیاویک، ایسلند (۲۰۰۶)
پنجاه و هشتمین جشنواره فیلم لوکارنو، سوئیس (۲۰۰۶)
جشنواره فیلم دهلی، هند (۲۰۰۶)
جشنواره بین‌المللی فیلم دمشق (۲۰۰۴)
جشنواره فیلم رن، فرانسه (۲۰۰۳)
نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم نفت (۱۳۸۲)
چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی، یونان (۲۰۰۲)
----
کتاب‌شناسی (ترجمه)
عشق زمان غم (بر اساس ۱۰ داستان کوتاه از حنیف قریشی) [مجوز نشر آن صادر نشده است]
مجموعه اشعار یکصد شاعر زن چینی
نور ماه بر درختان کاج (ذن هایکو، اثر جاناتان کلمنتس)، ۱۳۸۵
نزدیکی (رمان، اثر حنیف قریشی)، ۱۳۸۴
بار دیگر، تولدی دیگر (اشعار برگزیده فروغ فرخزاد همراه با برگردان اشعار به انگلیسی و لوح فشرده‌ای محتوی دکلمه اشعار توسط نیکی کریمی)، ۱۳۸۳
آوازهایی که مادرم به من آموخت (زندگی‌نامه مارلون براندو اثر رابرت لینزی)، ۱۳۸۰
نمایشگاه عکس
گالری گلستان (بهمن ۱۳۹۱)
گالری توتال آرت، دبی (۱۳۸۹)
گالری گلستان (آبان ۱۳۸۸)

اکسپوی موسسه صبا (۱۳۸۷)
دوستدار هنرمندان و نه هنر بندان  و قهرمانان 

واقعی ملتمان باشیم و از بزرگواران فرهنگ ایران 


زمین حراست و حفاظت کنیم تا جامعه رشد و 


تعالی یابد .

۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

گدایی روحانی در کوجه باغ لندن ، رمز گشایی یک سفر مهم !

همانطور که پیشتر بر اساس  داده ها ی میدانی موثق   و با چشم و گوش بسته به شانتاژ ژورنالیستی تحلیل کرده بودم شوربختانه  حدسیات من در اینجا درست بود و تحریمها  به سطوح زیرترین کشور نفوذ میکند. هفته ای که گذشت حاوی دو اتفاق بسیار مهم بود اول از همه دیدار ایت الله خامنه ای با خبرگان بود و دیگری سفر مهم نماینده روحانی به لندن .
در دیدار اول ایت الله خامنه ای که تا اینجا ی کار حمایت زیادی از روحانی و برجام او نموده است لب به گله گذاری باز کرد که حکایت از فشار سنگین اقتصادی بر گرده نظام و کشور است آنجا که ایت الله خامنه ای به دیالوگ خود با رییس جمهور سوییس اشاره میکند که همه چیز در روی کاغذ رفع شده ولی در روی زمین چیزی نیست .
این سخنان بازتاب فشار شدیدی بود که مخالفان برجام به بدنه دولت و ایضا به رهبر وارد میکردند تا به برجام تن ندهد میشود  خط مقدم این تقابل را کیهان شریعتمداری دانست او که  مدرس جنگ روانیست حالا میتواند ادعا کند که تخمینهایش درست بوده 
از طرف دیگر روحانی میداند که برای رهایی از فشار حداقل به 400 میلیارد دلار نقد احتیاج دارد تا در ایران سرمایه گذاری کند تا بتواند نقشه اش راه هاشمی را عملی کند امری که سخت در گرو آمریکاست .
اما برای بهتر دیده شدن اوضاع لازم است به عمق برویم جمهوری اسلامی تنها ابزار لازم را در برابر آمریکا داده یعنی معادل 10 بمب اتم اورانیوم از دست داده ، قلب راکتور اراک را  با بتون پر کرده بدون اینکه چیزی بگیرد تنها 14 میلیارد دلار از پولش را باز پس گرفته . امریکا  همان برنامه ای را که با شوروی سابق و عراق پی گرفته بود اینبار در برابر ایران انجام میدهد یعنی تحریم  سپس مصالحه  مبتنی بر کاهش سلاح و سپس فرسایش  اقتصادی ، اجتماعی فرقی نمیکند با نظام باشید یا بر آن .آمریکا یک مجموعه بالقوه  را در غرب آسیا شناسایی کرده که تا 150 سال پیش همیشه یک بلوک قدرت بوده پس باید با بی ثباتی انرا همیشه از کار بیاندازد جدا از آنکه چه دولتی سر کار باشد  .پقطعا اورانیومهای غنی شده برگ پر ارزشی بود که ایران از دست داد .
 اتفاق شوم ولی مهم هفته گذشته  عدم همکاری بانکهای غربی با بانک های ایران است پیشتر هشدار داده بودم که سطح کنترل تراکنشها از شرکتها به اشخاص حقیقی رسیده اینک در یک اتفاق  مهم ، حسن روحانی نهاوندیان را به لندن فرستاد تا بتواند فایننس خریدهای روحانی را انجام دهد و البته ارتباط سوئیفت را راه بیاندازد و کدام ساده لوح است که نداند 90 درصد تراکنشهای روزانه جهانی  دلار پایه است .
از سوی دیگر روسها که قابل اعتماد نبوده و نخواهند بود و صرفا  یک رفیق زبانی هستند باز وزیر دفاع را دست خالی راهی تهران کردند با وعده تحویل اس 300 ابتدایی  همچنین کلیه فهرست خریدهای ایران را با اعلام طلب وجه نقد مسکوت گذاشته اند برای روانشناسی روسها باید بدانید روسها مانند سگ در برابر آمریکاییها مطیع خواهند بود با واق واق اضافه ولی در عین حال یک همدردی زبانی هم کشورهایی مانند ایران خواهند داشت اسلحه آنها هم مانند خودرو  لادایشان  در دی از ما دوا نخواهد کرد  .کشور در یک وضعیت آچمزی قرار دارد که فقط میتواند  روی صحبت یکی دوکشور مانند ایتالیا در تکنولوژی و ژاپن در خرید نفت حساب کند 
 و اما ایران هنوز یک اسلحه مخرب دیگر در چنته دارد که میتواند ضربه مهمی به اقتصاد آمریکا بزند و آن تخریب اقتصاد ایالت کالیفرنیا از طریق جذب سرمایه ایرانیان است که نیازمند شجاعت سران نظام برای بستر ساز ی فرهنگی و اجتماعی برای ایرانیان و سرمایه های مادی و معنوی انهاست .



۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

بهترین انتخابات از صدر مشروطه ، بهتر از این نمیشد مهندسی اجتماعی کرد



برای شروع باید بگویم  اگر محصول این انتخابات تصادفی بود که تصادف خارق العاده است واگر مهندسی شد که مهندسش کار کشته بوده .یعنی به بهترین وجه ممکن روحانیون یک سمت رفتند نظامیان سمت دیگر انگار الک بگیری دستت جدا کنی ،  هر کجای دیگر دنیا بود باید 3-4 تا جنگ داخلی و ماشین اعدام راه می انداختی تا  حاکمیت را جدا کنی انهم با این دقت و سرعت  یعنی سپاه باید امروز بسیار خوشحال باشد بیخود نبود اولین  خبرگذاری که تبریک گفت فارس نیوز بود و بلافاصله مجلسیونشان بدون ذره ای احساس ناکامی ، انگار بنده خدا ها رفتند حجامت کردند .بعد از کلی وزن کم کردن و طناب زدن و توی سونا خوابیدن چکمه پوشها تمام یدکی ها را باز کردند  و  اگر باری اوراقی بود کنار گذاشتند و یا وارد صندوق عقب رقیب کردند حالا هاشمی یک  لشکرپرو پیمون از پیران عمامه به سر دارد  حتی خمینی راهم چپاندند و سپاه خودش هست و خودش دیگر لازم نیست  عقب حوزه علمیه راه برود بهترین هدیه. تازه  مطهری را هم داده که نمیدانستند  با افکار پریشانش چه کنند .فقط از ضد زندگی ها علم الهدی مانده  و احمد خاتمی که فکر کنم بزودی یا انها را به راه می آورد یا  به حاشیه میرانند سلطان طوس هم که درروی تخت بیمارستان است   .تمام نکبت دهه شصت و هفتاد را هم بار هاشمی و الیگارشی آخوندی کرده و از آن تبری جسته .از انجایی که میداند دستورات ضد طبقه متوسط شهری بیشتر باب میل چپ نظام است حالا در غیاب تاجداران راست میتواند به راحتی فرمایش را زمین بگذارد و اعلام برائت کند.
 یک سازمان خالص و منظم .یک دولت ورشکسته را هم پشت قباله روحانیون گذاشته .انها به خوبی میدانند که بانکها ورشکسته کامل شده اند پس کنار کشیده اند تا سازمان بروکراسی روحانیون فرو بریزد و بعد در قالب منجی به جامعه برگردند بدون کمترین اصطکاک اجتماعی و فرهنگی با جامعه چون نیازی ندارند .اگر 4 سال پیش بود صد در صد مخالف بودم ولی الان بهترین و عمیق ترین اصلاحات را همین یارکشی تاریخی و جبری میبینم باید دولت سایه که هم توان تخریب دارد هم توان ساخت به راس بیاید تا عقب ماندگی را کنار بزند چون به هر حال اینان مسلط به علم خرافات نیستند و هسته سخت قدرت در دستشان است اگر قرار باشد روزی با دنیا به تفاهم برسند اینان میتوانند برسند .همانطور که فقط خمینی میتوانست مک فارلین را به تهران بیاورد با کیک و انجیل و کلت و موشک فونیکس بگیرد   از کشتی اسراییلی و پول را به ضد کمونیستهای نیکاراگویه بدهد .
از سال آینده هر چه به جلوتر بیاییم  مخصوصا به پاییز 95 مشکلات اقتصادی عمیق تر و نمایانتر  میشود 50 درصد رای نداده جمعه 7 اسفند پایتخت  بر خلاف تصور از جنوب شهر بود و شکم گرسنه قر و فر برنمیدارد و دولت روحانی را فقط دعای پاپ نجات میدهد و بس .باز هم تاکید میکنم برای نیل به جمهوری ایرانی با حداکثر توان به روحانی فشار بیاورید سکولاریزم در دسترستر از همیشه است  منتظر نباشید خدا شما را از جزیره بیرون  بیاورد سوار کشتی شوید بدون زحمت  .

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن ،شاه و مصدق هر دو قربانیان ارتجاع سرخ و سیاه اند ،

معتقدم که تاریخ ایران هنوز کالبد شکافی واقعی نشده و مورخان  دوران معاصر ما یا خائن هستند یا خائف و به سکوتشان به چند دستگی جامعه دامن میزنند و نیروهای اجتماعی را به جان هم می اندازند و البته در این بین ارتجاع سرخ و سیاه در گوشه ای با لذت به تماشای این برادر کشی فرزندان توسعه  نشسته و هر از گاهی جام خود را در  خون فرزندان وطن میزنه .

هیچ وقت  یکی از ما سوال نپرسید چطور در مملکت صبح درود بر مصدق میگفتند و شامگاهان  مرگ او را میخواستند و ما جماعت به راحتی از این داستان گذشتیم .
کودتای 25 مرداد با  عدم رضایت شاه در روز 25 مرداد توسط عوامل انگلیس و امریکا انجام شد و در دم شکست خورد .در سه روز باقیمانده تفاله های شوروی یعنی حزب توده   موقعیت را بر مصدق تنگ کردند و از آب گل آلود ماهی گرفتند و  با تظاهرات سراسری  به قدرت نمایی در خیابان پرداختند که هر فرد وطن پرستی جای مصدق بود ترجیح میداد به خود تبعیدی برود .در همین هنگام مصدق که دید  ملی شدن نفت پیش کش خرس شمالی در حال بلعیدن آش با جایش هست لذا ترجیح داد که  با میدان دادن به  قوای نظامی چپیها را بیرون براند لذا در یک توافق و سناریو فی البدایه که  مصدق انرا کلیک زد و شاه هم به آن پیوست .شاه به تهران آمد و مصدق به احمد آباد رفت تا آخوند کاشانی و حزب توده هر کدام هژمون مقدس خود را از این واقعه مطالبه کنند  که در پیوند نا مقدسشان در سال 57 کردند آنچه که دیدید .هر فرد وطن پرستی وقتی میدید پایتخت  دست حزب توده هست به تبعید میرفت و هر وطن پرست دیگری وقتی میدید چاره ای نیست به تهران باز میگشت تا لیدر ناسیونالیزم توسعه گرا باشد و کشور را از دهان شوروی بیرون بکشد .

من با رفسنجانی به میدان تیان آن من نمیروم چرا که خمینی با ریش درازش آن جا چمباتمه زده


قبل  از هر چیز باید نقبی بزنیم به تاریخ نه چندان دور چین  و به سال 1989 درست  اولین ایستگاه  قبل از انکه چین قدرت اقتصادی شود چون احساس میکنم ما درست در همان نقطه هستیم بی برو برگرد  .
سال 1989 رهبران چین به این نتیجه رسیدند که با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم  و اینکه شوروی دیگر نفعی نداشت و هر انچه از صنایع نظامی مقدور بود از خرس سرخ گرفته بودند به سمت  غرب بروند و اقتصاد و تکنولوژی را پربار کنند و ریشه این دلیل اصلا ایدئولوژیک نبود غرب در اواخر 1989 با مهندسی دقیق مارگارت تاچر و با عاملیت رونالد ریگان  و خر حمالی عربستان سعودی در یک  نقشه دقیق شوروی را در تمامیتش زمین زد وهر چه توانست در تابستان همان سال از اردوگاه سوسیالیزم کند و به خود افزود از رومانی و المان شرقی و چک اسلاواکی و ... ولی تیغش در چین نبرید چون چین خود یک پای تمدن سازی بود و نمیشد مثل دیگر کشورهای ریز و درشت  بلعیده شود لذا تصمیم گرفت وارد مشارکت با رهبران خلق چین شود ولی میراث مائوییسم بسیار سنگین بود و باید به هر ترتیب ممکنه آنرا در خود حل میکرد و پوست می انداخت تا بشود غول کنونی و کارخانه دنیا ولی حزب کمونیست چین  یکنواخت نبود و رقابت درون حزبی برای رسیدن به این شراکت با غرب بالا گرفت .زائوزیانگ یکی از رهبران چین به طمع افتادکه  میراثدار این آشتی تاریخی باشد و چون از سخت افزار  لازم بهره مند نبود دست در جیب دانشجویان و اعضا واخورده حزب کمونیست چین کرد و شورش کف خیابان را رقم زد و  رفت آنچه رفت شکست قطعی و همیشگی مائوییسم  به هزینه جوانان معصوم  زائوزیانگ که دید در این قمار باخته است برای همیشه از صحنه سیاسی چین محو شد .

 سرمایه داری جهانی یک سیکل کامل است و در قلب خاورمیانه یعنی ایران قیف تنگ شده و کل سیکل عاصی از این تنگناست و میخواهد با ایران  دسترسی داشته باشد چون خریت ممکن است مواد اولیه برود شرق دور و ساخته شود و دوباره برگردد به غرب و خاورمیانه که توان مصرف دارند و بازار شرق آسیا تقریبا به حداکثر رشد برق آسای خود رسیده است و توان رهبری اقتصاد جهانی را بیش  از این  ندارد پس نیاز هست ژئوپلتیک اقتصاد با هارت لند منطبق شود ( هارت لند شامل کشور ایران عراق ترکیه و جمهوری های شمالی ایران است از همینجا کوروش به 40 درصد جمعیت دنیا حکم میراند اگر کسی هارت لند را بگیرد دنیا را گرفته است )لذا امریکا اگر توانست با ضرب اگر نتوانست  با مشارکت میخواهد اقتصاد این منطقه  را دریابد . و در اینراه  سعی کرده در تمام مدت دو دهه گذشته  نقشه خود را به جلو ببرد اگر شد با لشکر کشی نشد با نامه نویسی لذا در پسا برجام دوطرف به یک نقشه راهی برای این مشارکت دست پیدا کرده اند ولی عاملیت پروژه از دوطرف در پیچ و تاب است هم جمهوری خواهان میخواهند در امریکا طرف معامله باشند  هم چپ های ایران .
چپ ها همینقدر که دست دلباز هستن در تمام دنیا به وقتش فجایع بدی هم می آفرینند چون چپ فقط احساسی است و منطقی نیست و کننده پروژه نیست و نخواهد بود چون هر چیزی قلقی دارد و باید در نوبه خود تند و کند را ضمیمه هم کنی .

در تمام سالهای بعد از خرداد 76 رفسنجانی یک بازنده بزرگ بوده و از این لحاظ نوعی رقابت با خامنه ای احساس میکند و هر طور که شده میخواهد از خجالت خود دربیاید و همیشه در این مسیرکشور را به ضرر می اندازد و از جیب افراد معصوم نشخوار میکند .روحانی در انتخابات قبل بخت خود را آزمود تا شاید بتواند در این مسیر نانی ببرد و ایت الله خامنه ای چون مشکل تاریخی با او نداشت راه او را باز گذاشت و راه هاشمی را بست زیرا میداند ستیز او کور است .هر دو طرف میخواهد با امریکا مشارکت کنند ولی روحانی کمی عجول است و سر سفره برجامی نشسته که معمارش او نیست و حق العمل کارست ولی او  چون سرمایهای ندارد لذا از زیر قیمت فروختن مال بی میل نیست در صورتی که صاحب مال راضی نیست همین اول معامله ارزان فروشی شود  روحانی همچنین احساس میکند هاشمی دیگر چیزی برای کردیت دادن به اوندارد لذا زیاد نمیخواهد با او تا اخر راه برود رفسنجانی هر از گاهی صورتحساب خود را برایش میفرستند و روحانی خنده ای میکند و چایی برایش میریزد  و زیر  لب انرا میپیچاند با این لفظ که  منکه در نرفته ام دیر نمیشود و من خوش حسابم .برای رسیدن به این مشارکت  با غرب مائوییسم یا خمینیزم باید از میان تهی شود وبه موزه تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی برود ولی هاشمی تمام کردیتش خمینی است و سرمایه ای به جز آن ندارد لذا با تمام قوا سعی در مسدود کردن این مسیر دارد لذا ژنرالهای بدنام را بسیج کرده تا همراه خود و بدنه معصوم و ساده لوح اصلاحات به میدان تیان ان من بروند که چیزی برای ما در آن نیست و فقط ما را در خمینیزم نگه میدارد .آمریکا ترجیح میدهد نظاره گر باشد اولا خود چه عاملی را برای این پروژه بر میگزیند و طرف را هم 4 چشمی زیر نظر گرفته که کدام طرف سر آن دیگری را میکوبد و البته همیشه این سرکوبیدن را به عنوان زخم زبان در دست داشته باشد .لذا من هیچ خیری از سوی هاشمی نمیبینم و نبردش را دونکیشوت وار میدانم که هیاهویی برای هیچ است و بهتر است ضعیف در نظام طبیعت حذف شود فقط دلم برای بدنه معصوم میسوزد که خرج آفتابه نشوند .