کل نماهای صفحه

۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه

اسکار واقعی برای پل چوبی بود نه جدایی نادر از سیمین ، هوس لمس بدن شیر

«پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. این‌جا و اکنون، محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی به‌جا مانده در قلب شهر پر هیاهو

میخواهم توی این پست اشاره کنم  که چقدر ما جماعت حتی در لذت بردن و خر کیف شدن منتظر خط و ربط فرنگی هستیم و یک داستان نخ نما  شده جدال سنت و مدرنیسم را به ما میتپونند و ما

 هم بزور بزور مشعو ف میشیم .چرا که فرنگی تصورش از ایران در حد قجر یا حداکثر 50سال پیشه و ذوق زده از اینکه بله مردمانی در خاورمیانه هم گوشه چشمی به مدرنیزم دارند و در  این راه هستند پس بهتر است با حداکثر تشویق مصنوعی داستان را بولد کنیم و در ویترین بگذاریم .شرط میبندم همان جماعتی که فیلم اخراجیها را نگاه کردند و تا مخرجشان جر خوردند مشتری جدایی نادر از سیمین بودند و خرکیف روشنفکری .در صورتیکه مهدی کریم پور برومند به ساده ترین وجه ممکنه محیط اجتماعی و سیاسی ایران را نشان میدهد و سر آخر راه را هم نشان میدهد و این حتمی ترین و واقعی ترین   پیشامدها خواهد بود  .


خلاصه داستان امیر و شیرین ( رادان و افشار ) در دهمین سال ازدواج قصد دارند به خارج بروند  ولی راه خروج (تغییر را نمیدانند ) امیر و شیرین  که  سال نو را در ویلا خوش میگذرانند ناگهان با ورود شاگردان  صبوحی (مهران مدیری )  غافلگیر میشو ند امیر از یکی از آشنایان میپرسد اینها را کجا پیدا کردید  و او پاسخ میدهد انها ما را پیدا کردند  صبوحی مدرن است و شاگردانش همه جمعند او چند تا پیرهن بیشتر پاره کرده   او داستان سفر به آفریقا و  رفتن در قفس 6 شیر را  بازگو میکند  و از لمس بدن شیر میگوید امیر میپرسد چه حسی داشت صبوحی ابتدا طفره میرود ولی در سکانسی دیگر به امیر میگوید وقتی شیر تصمیم به شکار میگیرد با تمام وجودش این کار را میکند و رویا اش را واقعی میکند در همین خلال او را ترغیب میکند تا شیرین را برای کارهای مهاجرت  به دبی بفرستد( شیرین ناموس وطن  و امیر نماد نسل اصلاحات و  مهاجرت یعنی تغییر رادیکال ) 
در همین حین ماجرای انتخابات 88 رقم میخورد و امیر معمار ساختمانیست که سرمایه گذارش سرداری از سپاه امیر که سخت  فکرش درگیر مهاجرت و تغییر رادیکال است حواسش به ساختمان نیست ولی در عین حال میخواهد سردار را راضی نگاه دارد  و از راه تکمیل ساختمان او سرمایه مهاجرت را جمع کند ولی سردار ساده نیست به سراغ ساختمان می آید و با لگد تمام فونداسیون او را تست میکند و میگوید این بود کیفیت این تف ماله این طاقت لگد من را نداره چه برسه به زلزله  . 
 دراینجا دو داستان دیگری هم همپای این قصه مهاجرت شکل میگیرد  عشق قدیمی امیر به نازلی که  باعث شد او از دانشگاه اخراج شود  بر میگردد نازلی دهسال پیش به علت حوادث کوی دانشگاه از ایران رفته و با یک هلندی که به جرم جاسوسی (خبرنگاری ) در حوادث بعد از انتخابات  در زندان است ازدواج کرده .امیر دوباره هوس عشق نازلی میکند (چپ فراری  و رادیکال ) او همچنین دارد  همسر خودش را از دست میدهد چون دیگر به او اطمینان ندارد  و دلواپس که با صبوحی روابط دارد و از طرف دیگر عشق دوباره او با نازلی  پیش همسرش شیرین افشا شده .

امیر مشکل دیگری دارد خواهرش  عاشق پسری است پر اصل و نسب و کار  بلد ولی ژولیده که پدر امیر او را پس میزند ( سنت) و نمیخواهد  دخترش  ( ایران  فردا )را به او بدهد 
در همین حین خواهر کوچک امیر در ماجرای انتخابات 88 دستگیر میشود حالا مشکل امیر  دو زندانیست  به علاوه عشق قدیم و همسری که دارد از دست میدهد .

در پایان سردار ( سپاه) به دادش میرسد و  خواهر کوچک امیر(ایران  آینده ) و همسر نازلی را آزاد میکند به قید ضمانت سند امیر .امیر دیگر سرمایه ای ندارد برای مهاجرت       ( تغییر )  و به دامان همسر بر میگردد مقداری پول به دوست پسر خواهرش میدهد تا زندگی را از سر بگیرند و پدر ( سنت ) را به داماد آینده نشان میدهد که او اگر چه شبیه ما نیست و ژولیده ولی قابل اطمینان است و پر اصل و نسب .

«ـ نازلي! بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . .»

نازلي سخن نگفت؛
سرافراز
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت . . .


«ـ نازلي! سخن بگو!
مرغ سكوت، جوجة مرگي فجيع را
در آشيان به بيضه نشسته ست!»

نازلي سخن نگفت؛
چو خورشيد

از تيرگي برآمد و در خون نشست و رفت . . .

نازلي سخن نگفت
نازلي ستاره بود
يك دم درين ظلام درخشيد و جست و رفت . . .

نازلي سخن نگفت
نازلي بنفشه بود
گل داد و
مژده داد: «زمستان شكست!»
و





رفت . . .


۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

سرمایه گذاری روی اصلاح طلبان شکست میخورد ، ایران آبستن بناپارت است ، دنیا چشم چران زرتشت ایران است



ازآنجا که اقتصاد را عامل مهمی در ساخت اجتماع و سیاست میدانم لذا این تحلیلم را برپایه اقتصاد میگذارم . اصلاح طلبان چون جریانی کاذبی از آزادی و توسعه هستند به پایان عمر خود نزدیک میشوند و مژده میدهم  فرزندان ایران را که ایدئولوژی خمینیزم به پایان راهش نزدیک میشود و چپ نظام در سراشیب سقوط نهایی است و ایران آماده میشود تا این گندم نماهای جوفروش را برای همیشه از صحنه سیاست ایران حذف کند و این گام مهمی است برای رسیدن به جمهوری سوم که همان جمهوری ایرانی است نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش .
البته اینراهم اضافه کنم که چپ ایران یک کارخانه عظیم ژورنالیستی دارد تا قورباغه راجای قناری بفروشد و سرمایه عظیمی در این مجرا قرار دارد و این کارخانه مغز شویی سالهاست که ضحاک وار مغز ها را میجود ولی بزودی خط تولید قطع میشود چون متریال دارد ته میکشد .

اما راه درست  سرمایه گذاری روی نظامیان است که یک  لشکر اماده و پر پیمان دارند و متعلق به قبیله اخوندها نیستند جنگ بزرگی به پهنه ایران روبروی ماست که در یک سو حوزه قرار دارد  و علم خرافات و سرمایه داری دولتی و منتصبان و کارگزاران روحانیت  و در یکسوی دیگر مردم که خواهان تغییر هستند و زندگی را نه در متون فلسفی و لمعه و شرح شمسیه در ترکیب با آرا کانت که در عمل ودر آستین بالا زدن هنری فورد در کارخانه اش می بینند و  میدانند و خسته اند از کلمات بی سر و ته و خیلی ساده کار میخواهند و همسر و خانه و امنیت و افتخار و شادی و ایران و  مایوس اند از جنگ حیدری   نعمتی که کار توسعه ایران را 4 دهه است متوقف کرده و تیغه  بروکراسی زنگ زده در مرداب  روحانیت را که به ذبح جوانی و کار و طبیعت نشسته با ترنم اسلام ایشالله ماشالله  بر لب و کارد برگلو اسماعیل وطن   .
روحانیت حتی جایگاه منبری خود را از دست داده و حالا تعلیم داده های کت و شلواری دارند آیت الله ازغدی میشوند  ونوحه خوانی هم دارد از دست روحانیت در می آید .و این پایان کار روحانیت است .
اما آمارهای اقتصادی را شما بهتر و یا کیفیت تر از من میدانید .نفت پایین ، بیکاری باضریب بالا در شهرها علی الخصوص درمیان قشر تحصیلکرده ، همه و همه پایان اقتصاد حجره است و باید آستین را بالا زد و رخت خرافات را تن جامعه کند و قانون زدایی را در دستور کار قرار داد .ومن داو تحلیلم را روی نظامیان میگذارم که بالاخره سکوت را خواهند شکست و یوغ را برای همیشه از گردن خود و پای ایران باز خواهند کرد و جامعه جهانی خوش امد خواهد گفت علی الخصوص که   ایران در منطقه مهمی است  و دنیا چشم چرانی میکند تا  ققنوس زرتشت را از میان اینهمه قبیله  ختنه کرده اصحاب  حجاز باز شناسد و الله عربستان دارد خود با پای خویش به غرقاب  مرداب نفت میرود  .
برای آندسته از تحول خواهان که نا امیدند و دنبال انقلاب و آنرا در اعتصاب در کوره روستاها میجویند میگویم سر بگردانید که انقلاب امروز متولد شد و در عین شگفتی از دل حاکمیت .امروز  همان  بسیجیها که گوشت دم توپ روحانیت بودند در همه این سالها امروز ترمز برید و به صورت کارگزاران  عمامه و بشکه نفت خدو نداخت
 ( اشاره به تجمع بسیج در برابر شرکت  نفت و پرونده کرسنت ) .
لذا ما تا زایش بناپارت ایرانی فاصله ای نداریم و نسل ما میرود تا جهل 57 را برای همیشه به زباله دان تاریخ بیاندازد .

۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

نظام عزیز راه مبارزه با تهاجم فرهنگی ملی گرایی است و بس

این پست من عکس است و عکسها سخن میگویند .معتقدم بزرگترین خیانتی که قاجارها کردند از دست دادن سرزمینهای  شمالی ایران نبود تهی کردن فرهنگ ایران بود و یک فرهنگ زمانی تهی میشود که از عناصرش خالی شود .عناصر فرهنگ آداب و رسوم و جشنها و ماتمها  و غذاها و لباسها و ادبیات آن است .


راه مبارزه با فرهنگ غرب بگیر و ببند و این بیلبورد احمقانه نیست 
 دلیلی ندارد که پلیس یک کشور هزینه روشهای نابخردانه شود  و بخشی از جامعه در مقابل بخشی دیگر قرار گیرد 
یا عزیزترینمان را که  در راه وطن و ناموس آن فداکاری کردند هزینه کنیم .
به گواه همه بزرگان یک پایه تمدن بشری فلات ایران بوده است غنی و پر. وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد. به جای صرف هزینه های بیخود لباس منرا به من بده .
میتوان آشتی با خودمانرا از لباس مدارس شروع کرد و تولید وامانده را از این طریق به حرکت در آورد با الهام از لباسهای خودمان با منسوجات داخلی به طوری که فشاری به اقتصاد خانوار ایرانی نیاید و بخشی از اقتصاد بومی ما به حرکت دربیاید .تو را خدا نگاه کن ما به این زیبایی لباس زیبا تن من بپوشان ذهن زیبا خودش می آید .










۱۳۹۴ بهمن ۸, پنجشنبه

بالاترینیها بلد نیستند بیایید تا یادتون بدم چه جوری از بالاترین استفاده کنید

با احترام به ارواح طیبه کاربران بالاترین باید خدمت تون عرض کنم شما اینکاره نیستید داداش ، آبجی الکی فحش میدید به این و اون تو نظام .بالاترین ابزار گفتگوی ما در جامعه هست بالاترین ابزار ما برای توسعه هست با بالاترین میشه دونه کاشت و تن تن گندم برداشت کرد دلخوش  به چند تا کامنت و نمره نباشید کامنت تانرا در سرمقاله های کیهان و فارس نیوز و تسنیم بیابید .بگذارید اینجا برای خودم یک پپسی باز کنم که ارزش اش را داره اگر یاد بگیریم .
ادعای من 
1- ویدئو انتشار یافته در باره دارک توریزم  6 روز پیش 
https://www.balatarin.com/permlink/2016/1/22/4076801

جواب اینجا امروز 
2- پست من در باره انتخابات فرانسه :
https://www.balatarin.com/permlink/2015/12/8/4027248

طفلک بی بی سی هنوز داره به در و تخته میزنه اینجا 

تاکید من بر ملی گرایی اینجا بی بی سی ایضا 
البته نویسنده بلد نیست شور انگیز بنویسه  باید توخونت باشه ملی گرایی تا جذاب بنویسی

مقاله من درباره ویروس وبا سرخ وتاریخچه خونبار چپ : 
تاریخ ایرانی مصاحبه استاد عزیز غنی نژاد (حلال حلالت ما شاگردیم )اینجا 

پست من در مورد حمله به سفارت و شبیه سازی داعش با عربستان 
https://www.balatarin.com/permlink/2016/1/5/4057726

مقاله جواد ظریف در نیویورک تایمز چند روز بعد اینجا 

و البته چند  مورد دیگر هم دارم دم دستی از هفته پیش که ترجیح میدهم نگویم 
عزیزان ما زیر ذره بین هستیم و ناخوداگاه دیالوگ داریم با بخشی از حاکمیت زرنگ باشید و مفاهیم توسعه را منتشر کنید کمکی باشیم برای هموطنانمان من در پست قبلی گفتم ما سخت افزار نداریم ولی نرم افزار داریم بیاییم نرم افزارمان را به حاکمیت بدهیم نرم افزار ما ناسیونالیزم ملی گراست حاکمیت را به این سمت ببریم .ایده هایمان را که گره از اقتصاد از اجتماع و از سیاست باز میکند با اعتماد به نفس نشر دهیم ما در مرحله بسیار مهمی از تاریخیم بیایید دست بر دست هم دهیم به مهر میهن خویش راکنیم آباد 

شرط بندی نکنید ولی اگر شرط بندی کردید روی اسب برنده قمار کنید


سفر روحانی به قلب فرهنگ غرب یعنی  رم  به مضحکه ای برای نظام تبدیل شد و دردا که این حجاب سنگها به نام ایران نوشته میشود .مشکل من با پایوران نیکدل اصلاحات  این است که روی قبری زار میزند که مرده ای داخلش نیست .معتقدم که اگر اصلاحاتی بخواهد در ایران صورت گیرد هزار سال دیگر از جناح چپ حکومت صورت نمیگیرد چون اینان وابسته به الیگارشی روحانیتند و معنای آزادی  آنان  ترجمه آزادی اجتماعی ، اقتصادی و در نهایت سیاسی نخواهد داشت و آزادی در اندیشه آنان کلمه ایست ثقیل و فلسفی که به کار ما نمی آید و دستاویزیست برای رفتن به هرم قدرت و منافع رانتی .
اصلاحات در ایران در نهایت توسط همین جناح راست صورت خواهد گرفت که اینها اغلب ملبس به لباس روحانیت نیستند یا نظامی هستند یا کت و شلواری و اگر روحانی هستند  حداقل 4 تا جزوه اقتصادی مانند آخوند مصباحی مقدم خوانده اند و حرفهای آنان ترجمه زمینی دارد نه ابابیلی  بر فراز آسمان حجاز 1400 سال پیش .

سفر احمدی نژاد به ونزوئلا را وقتی  میگذاری کنار  عکس  سنگهای برهنه موزه ایتالیا داستان دستت می آید که حرف حساب من چیست و کدام گندم نما جو فروش است  وکدام  داوطلب آزادی اجتماعی .

طرف انگار دارد فرار میکند و در همان حال عبا را سفت چسبیده زبان بدن از سر درون میگوید 
مقایسه کنید با عکس زیر راحت مانند مادر و فرزند بدون فکری آلوده اطرافیان هم دارند میخندند و ذهنشان در بند نیست 



البته من نمی گویم احمدی نژاد بهترین است ولی در پیش فرض بد و بدترین احمدی نژاد شایسته بدترین نیست بلکه روحانی بدترین است .
تحریم انتخابات بدلیل منافع خانوادگی علی الخصوص در شهرستانها بسیار دور از انتظار است و فکر میکنم عملی سخت است به همان نسبت که در انتخابات ریاست جمهوری آسانتر است .لذا اگرانتخاب میکنید چشم را قدری بیشتر باز کنید یک نفس عمیق هم بکشید بلکه اکسیژن به مغزتان برسد به کت و شلواریها رای دهید چون اینها آخوند نیستند و عملا در حال حاضر اسب برنده هستند .هر چقدر زودتر این هابیل و قابیل نظام ، آن دیگری را بکشد به نفع ماست حداقل برای ناموس مملکتمان یک خواستگار با همیت پیداکرده ایم که حاضر به قتل است .

۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه

اصلاح طلبان سربازان عملیات مرصاد اقتصادی ،شطرنج درهمی که به تحول می انجامد



تقریبا بیشتر تحلیل گران برای چشم انداز دراز مدت قطعا چشم خود را بر روی سیاستهای اقتصادی کشورها نمی بندد چون اثرات آن خواه نا خواه تاثیر بزرگی در آینده سیاسی فرهنگی اجتماع خواهد داشت کسانی که سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ را به خوبی نظاره میکردند  بهتر به پیش بینی محیط فعلی فرهنگی اقتصادی سیاسی ایران واقف بودند  البته باید اذعان کرد مسائل اقتصادی قدری خشک هستند و با آرزوهای ما نمیخوانند و باید برخلاف  پستهای سیاسی با پارامترهای غیر ایدئولوژیک و منطقی و علمی سر و کار داشته باشی و استنتاج ات  را روی مسائلی بچینی که واقعا وجود دارند و مرئی هستند و اموری که برساخته ذهن میباشند خود بخود از معادله خارج میشوند  این مقدمه را داشته باشید و برای روشن شدن عکس بزرگتر باید پست قبلی وبلاگ ام را  مبنی بر چپ زدایی از آموزه های بسیج را مدنظر داشته باشید .
باید اذعان کنیم که هیچ رییس جمهور یا نخست وزیری به اندازه احمدی نژاد سبب تغییرات ساختاری اجتماعی  اقتصادی سیاسی در طول 37 سال اخیر نشده است . غربیها اشتباه نمی کردند که از همان اولین روزی که او بر مسند ریاست نشست با تمام توان رسانه ای اولا او را رصد میکردند و ثانیا او را تخریب میکردند .چون  میدانستند او غیر معمم است و برای تغییرات مهمی  آمده .  احمدی نژاد چون ذاتا از بین طیف غیر روحانی بود پس به ناچار  از همان ابتدای کار با بخش چپ روحانیت و در میانه  با همه  آنها اصطکاک پیدا کرد .  او مامور بود که به اقتصاد  دولتی ایران یک لگد گنده بزند لذا سازمان برنامه و بودجه را حذف کرد .بسیاری از بنگاهها ی بزرگ را خصوصی کرد فروش نفت را خصوصی کرد ( البته شما بخوانید خصولتی کرد ) و از همه مهمتر جراحی اقتصادی که  همه دولتهای بعد از انقلاب از زیر ش در میرفتند انجام داد   اما همه انها در برابر تزریق نقدینگی به جامعه که  حجم پول را 4 برابر اندازه اش از زمان احمد شاه تا تیر 84  رساند هیچ بود . نتیجه کار شیر بی یال و دم و اشکم اقتصاد دولت بود   .یعنی علی الظاهر دولتی وجود دارد با دارایی های منقول و غیر منقول اسباب و دستک و قوانین و کارمند و کت و شلوار پیرهن یقه  اخوندی ولی دولت سابق و اصلی نیست و حریف بزرگتری دارد  و احمدی نژاد و یاران عملا چند پایه نیرومند اقتصاد سوسیالیستی ایران را خرد کرد ند و  اینهمه کاررا با جثه نحیف درست همانموقعی انجام میداد که از هلوکاست  و خس و خاشاک  و حق هسته ای و غنی سازی در زیر زمین سخن میگفت و عالم و ادم به او می خدیدند و او هم پوزخند مبارک بر دهان داشت .البته احمدی نژاد یک لشکر آماده هم درون دولت کارسازی کرد و بدنه بروکراسی کشوری را احمدی نژادی کرد .
البته بخش چپ حاکمیت که خود را وارث دستگاه بروکراسی جمهوری اسلامی میداند بیکار ننشست و تلاش کرد یک نیمچه انقلابی بوسیله توده بیگناه درست کند بلکه سریعتر کارگزارنش در دل اقتصاد کشور جاسازی کند که چنانچه خود بهتر میدانید در فردای عاشورا ترسید که آش با جایش برود لذا با کمک عوامل خود خر تروا را درون جنبش سبزکاشت  تا به صندوق آراء در 4 سال بعد چشم داشته باشد .

4  سال بعد  که دیگر چیزی از دولت وجود نداشت جبهه  چپ حکومت زین و یراق کرد و راحت دولت را در اختیار گرفت به خیال انکه این همان دولت قبلی است و با کمال تعجب دید بدون هیچگونه مقاومتی تمام دستگاه اقتصادی را نا باورانه دوباره بدست  می اورد .و حتی وعده 100 روزه از تغییرات شگرف داد تا دستگاه پروپاگاندای او کم نیاورد .چند ماه که گذشت  و طول و عرض دولت جدید بدست امد ابتدا هاشمی رفسنجانی کار دولت روحانی را بسیار سخت ارزیابی کرد  و عنوان نمود نقل به مضموم او باید ابتدا اوار برداری کند و حجم نابسامانیها  با هیچدوره ای قابل مقایسه نیست .طرح معوقات بانکی و جنگ خاموش اقتصادی که نمودش در برچیدن  موسسات مالی غیر دولتی است از جنگی خبر میدهد که در آن بانکهای دولتی منابعشان به بخش خصولتی برده شده و با ضرب و زور میخواهند این منابع را دوباره به زیر چتر دولت در بیاورند بلکه  خاکریزی از چندین خاکریز اقتصادی پیشروی کنند .

در چنین موقعیتی نادر  وقتیکه دولت عملا کارایی ندارد و منابع دست دولت سایه است  .الیگارشی روحانیت دست به دامن  غرب شده تا به کمک او بیاید و عملا تمام موهبتهای قرار داد رویترزو  تالبوت   قجری را دوباره زنده کند و از این طریق بلکه بتواند دو باره جای پای خود را سفت کند و از سوی دیگر  در این طناب کشی نفسگیر حریف را زمین گیر کرده و او را مجبور کند تا سرمایه ملی را به خارج از کشور منتقل کند .نکته ای که در هیاهوی سخنان رهبر جمهوری اسلامی کمتر به چشم آمد استفاده از کلمه وطن فروش بود .




به معنای ساده عملیات نفسگیر و خطرناک وجود دارد از طرفی بخش راست حاکمیت میخواهد خود متولی اقتصاد شود و به اعتقاد خود سرمایه ملی را خود مدیریت کند واز سوی دیگر الیگارشی روحانیت میخواهد با کمک  کشورهای غربی جایگاه سیادت سیاسی خود را همچنان حفاظت کند و به عنوان کارگزار اقتصادی غرب ایفا نقش نماید .

اما پیش بینی من اینست که این  شطرنج اقتصادی به طور حتم توده های مختلف مردم را در برابر هم قرار خواهد داد ولی با توجه به الگو کشورهایی مانند روسیه و ترکیه  و نابسامانیهای حاصل از این جنگ و جراحیهای بزرگ اقتصادی اجتماعی و لاغر
شدن بدنه متوسط جامعه ما بزودی شاهد بروز یک جریان اقتدار گرا  با نرم افزار ملی گرایی و آزادیهای اجتماعی و اقتصادی منهای آزادی های سیاسی خواهیم بود تا از طبقه متوسط حفاظت کند امنیت اقتصادی اجتماعی و عدالت را در بین دهکهای جامعه توزیع کند و توسعه معطل مانده  چند دهه ای ایران را دوباره استارت بزند .جمهوری سوماز نظر من دارای این ویژیها خواهد بود زیرا در برابرچپ و راست حاکمیت پدیده اجتماعی بی حوصله ای قرار دارد که چون طبیعیست بسیار اصیل است و لاجرم به دنبال  ناجی خود است .





۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبه

دعوت بزرگان نظام به چپ زدایی از آموزه های سازمان بسیج


مدتی  بود که دل دل میکردم این پست را بزنم یا نه .از آنجایی  که خودم را دردسته بندی خاصی نمیبینم و در طول زندگی دوستانی از طیفهای گوناگون از جمله بسیجی داشته ام و آنها را هم جزیی از همین توده مردم میدانم و  معتقد به این هستم که آموزه های چپ میراث شومی برای فرهنگ ،اقتصاد تاریخ و سیاست ایران بوده و هرچقدر این  الگوی بد و ایرانستیز بالذات  محدودتر شود به نفع کل جامعه هست پس بر خود لازم دیدم که  از زاویه دید یک ناظر بی طرف آموزه های چپ این سازمان مهم را نقد و بررسی کنم .

از آنجا که در ساخت انقلاب اسلامی گروههای چپ نقش کلیدی داشتند و بسیاری از آموزه های کمونیستی ، مارکسیستی  الگوی سیاستگذاری و نهادسازی جمهوری اسلامی در فردای تاسیس بدست آیت الله خمینی بود لذا  وجود یک نیروی داوطلب مردمی برای حفظ جمهوری اسلامی و دفاع از آن و خدمات بخشی عمومی به تاسی از اموزه های چپ در ایران به نام سازمان بسیج شکل گرفت .
حتما بزرگان  کنونی نظام بهتر ازمن  در بطن سیاستهای اقتصادی وفرهنگی و سیاسی دهه اول انقلاب بوده اند که خود محل مناقشه بخشی از حاکمیت با قسمت دیگر آن بود  که با توفق چپ نظام  در امور اقتصادی نمود یافت و به دولتی شدن بیش از پیش اقتصاد ملی انجامید .با فوت آیت الله خمینی و رهبری جانشین ایشان و ریاست جمهوری  هاشمی رفسنجانی و سیاستهای تعدیل اقتصادی گروه مهمی از پایوران روحانیون با ضدیت با نظام پرداخته و همین طیف بعدها با مهاجرت به اروپا یکی از مهمترین پایگاههای ضدیت با نظام موجود شدند و نه تنها سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی بلکه کلیت آنرا که تا دیروز در نقش مجری وتئوریسین و پایور داشتند به چالش کشیدند رد پا و دامنه این مناقشه تا به امروز ادامه دارد و در حوادث بعد از انتخابات 88 بوضوح به چشم میخورد .فشارهای این طیف به حدی بود که سیاستهای تعدیل در میانه راه به انحراف کشیده شد و به جایش سیاست های تثبیت مد نظر قرار گرفت  و عوارض سیاستهای ناقص اجراشده  هرروز بیشتر خود را نشان میدهد هم در عرصه سیاست هم اقتصاد  کشور .

از آنجا که یکی از اصول سیاست خارجی امریکا به اعتقاد رهبران آن استکبار ستیزی و در راس آن آمریکا ستیزی است و ساخت اقتصاد ایالات متحده  نیز  در بیشتر مواقع از تئوریهای بازار نشات میگیرد لذا یک نوع برداشت غلط در میان مجریان  نظام  و گردانندگان آن وجود دارد که سیاستهای بازار آزاد را معادل آمریکا میگذارند و اغلب امریکا را معادل نظام سرمایه داری قلمداد میکنند که این یکی از سوءبرداشتهای حاصل از آموزه های حزب توده در ایران است .


نگاهی به گفتارهای گاه و بیگاه فرمانده این نهاد حاکمیتی موضوع را بیش از پیش روشن می نماید "سخنگوی شهدا آن پیر دیر است که فرمود: «هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیزم خون آشام باشد».
امامی که فرمود:« هنری زیبا و پاک است که نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد».


این یعنی هنری بصیر که از پشت صحنه کودکان غزه و یمن، نه فقط جنایت صهیونیست و آل سعود را می بیند، بلکه تا عمق اتاق های جنگ رژیم های جنایتکار آمریکا و انگلیس را به تصویر بکشد.

امامی که فرمود:«هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت، شرافت و انصاف و تسکین تلخ کامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است». این یعنی چه؟  یعنی  چهار دست و پا شدن و سواری دادن به یک یتیم؛ مرکبی شدن برای نشاندن لبخند بر لبان یک یتیم، بهتر از آن است که قهرمان و شوالیه کاخ نشینانی باشی که هر روز انبوه یتیمان را بر دست بشریت می گذارند. امام فرمود: «هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی لذت ببرند.»"  همایش کنگره 2000 شهید بهمن ماه 1394 

"ملت ایران باید به صورتی حرکت کنند که تمام کشورها و نظام های طاغوتی از این ملت یاد بگیرند و اگر غفلتی کنیم نظام سرمایه داری که بدتر از نظام های سرمایه داری امروز است بر جامعه حاکم می شود و باید خون ها ریخته شود تا دوباره یک نظام اسلامی حاکم شود دموکراسی ساختگی هم که نظام سرمایه داری ایجاد کرده بود با ایجاد جامعه مدنی در غرب شکست خوردامروز مردم متوجه شده اند که باید خودشان به صحنه بیایند و فارغ از هرگونه وابستگی  به تشکلات جامعه مدنی ساخته و پرداخته نظام سرمایه داری نقش آفرینی کنند".آبان 90 

"ترویج دفاع از محیط زیست از سوی نظام سرمایه‌داری یک طنز و لطیفه است، چرا که اساس تفکر اقتصادی لیبرالی بر مصرف است و آنها موتور حرکت اقتصاد را مصرف بیشتر می‌دانند و جریانی که اساس آن مصرف بیشتر و اسراف است، چگونه می‌تواند حافظ محیط زیست باشد"مردا 94 همایش بانوی آب 

این در حالیست که فرماندهی کل قوای مسلح جمهوری اسلامی  پیش از این  به وضوح به انتقاد از نظریان مارکسیستی پرداخت 

 "من شنیده‌ام در دانشگاه ما یک جریانهایی باز دارند حرف مارکسیسم را دوباره زنده میکنند، منتها این، دمیدن در کوره‌ی خاموش است این، نقش بر آب زدن است؛ دیگر به درد نمیخورد. لکن حالا شنیده‌ام بعضی‌ها [دنبال این هستند] که اگر واقعیّت داشته باشد و الان جریان مارکسیستی به صورت فکری در دانشگاه ما فعّال باشد، قطعاً پول آمریکایی‌ها دنبالش است"  
تیر ماه 94

با توجه با مشکلات  ساختاری اقتصاد ملی که حاصل از اقتصاد مبتنی به نفت و تورم دارایی های ملی  و ذخایر انسانی در بخش  دولتی میباشد و  همین ضعف  باعث عقب نشینی نظام از بخش عمده ای از صنعت هسته ای کشور شد و  پافشاری کارگزاران و رهبران نظام به   اصلاح ساختاری   بخش اقتصاد و غیر دولتی کردن آن لذا صحبتهای فرمانده  بسیج و پررنگ کردن آرمانهای چپ اقتصادی به نظر توجیه پذیر نمی نماید .

در آینده بسیار نزدیک و به خصوص پس از برجام جمهوری اسلامی نیاز به باز سازی اقتصادی و باز تولید تئوریهای اقتصادی پیشین میباشد وحتما   در این مسیر  لاجرم  به جراحیهای بیشتر اقتصادی و  اجتماعی نیاز خواهد داشت  که  پرسنل این سازمان را هم به عنوان بخشی از جامعه فراخواهد گرفت .حال سوال اینجاست نهادی که کارکردش معطوف به حفظ نظام و دفاع آز ان بوده ممکن است در اثر تعارضات پیش آمده عملا روزی در برابر نظام قرار گیرد و موجودیت او را بر اساس آموزه های چپ تهدید و تضعیف نماید امری که در بسیاری از کشورهای مبتنی بر اقتصاد متمرکز در هنگام جراحیهای اقتصادی  سیاسی به وضوح تجربه شده است.


۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

رد صلاحیت مطهری و رسایی با هم دمت گرم نمیر المومنین


رد صلاحیت مطهری و رسایی باهم امریست عالی و مسرت بخش 
چرا که رسایی تکلیفش مشخص است دماغش در همه امور از امنیت ملی تا فوتبال دراز است او که آزادی اجتماعی را برای مردم بدبخت روا ندارد خودش به فنلاند میرود برای نوازش چشم علاوه به آن زیاده از حد وراج است  شمشیر را هم که از رو بسته است و تکلیفش روشن فتنه دان اش هم بسیار گله و گشاد است و حالا حالا ها پر نمیشود  برود به درک اسفل السافلین .

اما  مطهری که  بسیار نامتقارن است از هر نظر  و دوستی او دوستی خاله خرسه هست که برای بیدار کردن من صخره را حواله سرم میکند  .من در برابر حصر  خودم را جای دختر موسوی میگذارم جدا از انکه چه بود چه شد و تنها میخواهم پدرم آزاد باشد برود سرکارش لباس بپوشد نقاشی کند  حافظ بخواند دست نوارش پدر بر سرم باشد باقی عقاید درفشان و گه افشانم بماند برای خودم پدرم را کنار خودم میخواهم بدون مزاحم . 
اما موضع او در برابر پوشش دختران سرزمین من واقعا مصداق زندانی کردن کل جامعه است چرا که نیمی از ما در حبس است و نیمی دیگر هرروز یک لنگ در هوا کنار زندان و عملا همه  ما هم جوری زندانی شده ایم .

موضع او  در مورد متناقض فوق الذکر مانند کسی میماند که میخواهد  حلقه از انگشت در بیاورد و چون نمیتواند دارد بدون بی حسی موضعی و بیهوشی دست را از ناحیه شانه قطع میکند و سر آخر انگشتر و دست جدا شده و  خونین را در ویترین جواهر فروشی میگذارد به همین بلاهت و بیرحمی .موضع او  در برابرملی گرایی که از این هم بدتر است احمدی نژاد  و مشایی با تمام کثافت کاری مالی و    موعود گرایی    یک حرف خوب زده بودند در مورد ایران و این مطهری دن کیشوت وار به آنها تاخت  در رد بازخوانی تاریخ باستان ایران  و من دارم خدای ناکرده به این نتیجه میرسم ایرانستیزی از طریق دی ان ای  و ژن به فرزند ارث میرسد .البته این درس خوبیست برای ما وقتی کسی گفت پ آنگاه کیو تا پ را شنیدیم طرف را حلوا حلوا نکنیم و اول ببینیم راوی  خرد و  معرفت ریاضیات دارد ثانیا کیو چیست ممکن است ناسزا باشد به ناموس ما .
لذا رد صلاحیت هر دو خوب است زیرا اکه اولی  چون آخوند است میداند آب هیچ ضرری ندارد و صرفا درب بطری را برای ما بسته و خودش یواشکی دمی به خم میزند و لی دومی چون اخوند نیست از دل و جان میگوید آب حرام است و بس 

 مشکلی که من با جریان اصلاحات دارم و طرفدارانشان منرا درک نمیکنند از این بابت است یک حرف میزنند آزادی و آن پایین  عده ای سوت و کف و تشویق خوب آزادی یک کلمه هست مثل دمپایی و آجر و خمیر دندان خوب آزادی که چه وارد جزییات شوید آزادی شامل آزادی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی است . و هرگز این واژگان از مرحله فلسفه  و کلیات به جزییاتی ملموس ختم نمیشود .خوب آزادی یعنی  دختران سرزمین من از پوشش از بیکینی تا گونی آزاد باشند یک  آب انگور 10 درصدی آزاد باشد .آن آخوند زائری پور اولین کسی در این 37 سال بود شفافتر وارد بحث آزادی حجاب شد البته باید آنالیز بیشتر شود .
البته اگر جناح راست حکومت صدای من را میشنود به انها میگویم سراسر دهه 60 اینها در مسند بودند  و کشتند و مصادره کردند و زدند و گرفتند و شما آن بغل جیغ جیغ میکردید بعد که شما رفتید بالا گناه آنها به پای شما نوشته شد ولی همیشه ترسیدید خود را تبرئه کنید طرف زرنگ بود یک کلمه آزادی آورد و رگ خواب ملت را در دست گرفت و شما پخمه دارید بازی را میبازید زرنگ باشید بازی را بهم  بزنید و وارد جزییات شوید و آزادی اجتماعی و اقتصادی را وارد جامعه کنید آزادی سیاسی کار شما نیست کار هیچ کسی نیست چرا که طرف دارد با پنبه سر میبرد و وقتی شما اون پایین باشید مجبورید با هزینه زیاد به بالا بیایید اگر زنده بمانید و  طرف چالتان نکند که سوء سابقه هم دارد  هیچ مروتی هم ندارد و تمام این سالها منتظر است . از ما گفتن   دارید در زمین حریف بیکاره و مفتخور وخونریز بازی میکنید .


اما در پایان یک خسته نباشید بگویم به نمیر المومنین که کاری که ما نمیتوانستیم بکنیم کمباین وار کرد بزن که داری خوب میزنی .



۱۳۹۴ دی ۲۸, دوشنبه

جهان متمدن و نیمه متمدن در یک بزنگاه تاریخی سلفی گری دارد دنیا را در خود میبلعد و غرب خود را اماده حمله اتمی به خاورمیانه میکند


سلفی گری بحث تازه ای نیست و ریشه در همان سنتهای بدوی صحرای حجاز دارد 
که رفته رفته با افول  تمدن غرب که ردای رهبری جهان  متمدن و نیمه متمدن را بر تن  دارد دوباره سر باز کرده و برای جبران مافات سالهای  شکست با تمام سبوعیت به قتل و غارت وجویدن زندگی بشری مبادرت ورزیده .
در فردای سقوط امپراطوری عثمانی اخوان المسلمین سعی  در احیا شعائر زشت و غیر انسانی و بربریت نمودند تا این زخم کهنه همچنان بر پیشانی بشریت  جا خوش کند .بی شک تمدن تازی میداند برای نیل به این هرف باید با چند شالوده تمدنی بجنگد اولین  شاخه تمدنی اسلاو و یورو آسیا دومی شاخه تمدنی ایرانشهر و سومی شاخه تمدنی غربی . 
شاخه تمدنی اولیه یعنی اسلاو را در جنگ داخلی افغانستان  و جنگ نفتی در دهه هشتاد خورد کرد .تاکتیک  مورد نظر سلفی گری  از پیدا کردن محیط های شدیدا بی نظم قبائلی همراه با ملتهای بی دولت است تا مانند انگلی از پیکره میزبان نهایت استفاده را برای عظیم کردم جثه خود بهره ببرد .

شاخه تمدنی نزدیک تر شاخه تمدنی ایرانشهر است .پیشتر اعراب با یورش به ایرانشهر سعی کردند تا این تمدن را از کار بیاندازند و تا اندازه بسیار زیادی موفق بودند  البته هوشمندی ایرانیان در ساختن مذهب شیعه رکب سختی بود که اعراب هنوز  از آن نالان و گریزانند .لذا تدبیر مورد نظر از همان جنس اول است استفاده از عراق به عنوان ملت بی دولت  جنگ نفتی .
 مبارزه با شاخه سوم تمدنی یعنی غرب استفاده از لابی گری و احزاب دسته چپی در جهت ارائه مساعدت مالی و نفوذ فرهنگی و وارد کردن هر چه بیشتر سرباز به داخل  جهان غرب .به عنوان مثال کشورهای عربی با خرید باشگاههای فوتبال در انگلستان و خرید های نظامی سعی در دادن رشوه و گرفتن امتیاز از احزاب دسته چپی مینمایند  در بسیاری از شهرهای اروپا هم اکنون مصائب شگرفی از نوع ساخت نواحی تحت کنترل قوانین شریعت دادگاههای شریعت تاترور و ادم کشی به صورتی عضوی چرکین  میرود تا سراسر پیکره تمدن غرب را بجود .
  واکنش دوگانه در دوشاخه  ایرانی و شاخه غربی 
مذهب شیعه به عنوان محصولی از تمدن ایرانشهر با وجود شباهت های ظاهری با اسلام  دارای نوعی  متانت است روشنتر تا وقتی کسی کاری به کارش نداشته باشد ستیزه گر نیست البته روحانیون این مذهب هنوز نتوانسته اند اسباب خروج هر چه بیشتر این نرم افزار از ضد فرهنگ صحرای حجاز را بیابند لذا به عنوان واکنش طبیعی فعلا به دفاع در برابر این هجوم پرداخته اند چه خوب بود تهاجم و تهاج فرهنگی از این زاویه نیز دیده میشد .

اما واکنش تمدن غرب :غرب محصول دوگانه تکنولوژی و کلونی سازی و یکسان سازی  و تا حدودی نژادی است .حتما شما نیز چون من آن کاریکاتور ایلان در فردای آزادی را دیده اید این روی دیگر مهاجر پذیری فرهنگ غرب است بدیهی است غرب تا جایی با این پدیده روبرو میشود انها مانند ما منتظر نمی نشینند تا اعراب از تیسفون تا قندهار را در چنبر خویش بگیرد و بعد تازه مبارزه منفی شروع کنند و نرم افزار را درخود حل کنند  انها سر راست مانند اندلس اعراب را از غرب جارو خواهند کرد .مطبوعات غرب پر است از مبارزه با سلفی گری غرب آرام آرام دارد دندان تیز میکند برای حمله اتمی به خاورمیانه .لذا اگر ایران موفق نشود سلفیگری   را بکوبد  همچنانکه غرب مثل اینجا پیغام میدهد به حمله اتمی به خاورمیانه دست خواهد زد .

۱۳۹۴ دی ۲۳, چهارشنبه

اگر هیتلر امروز جای روحانی رییس جمهور ایران بود



حتما سوال میکنید این چه پرسشی است هیتلر!!! روحانی !!! روحانی حقوقدان است چه ربطی دارد به هیتلر ولی نکته همینجاست .هیتلر همانند روحانی وارث یک کشور  ورشکسته اقتصادی بود با شش میلیون بیکار(30%) نا امید گرسنه او قبل از انتخابات   قول داد ظرف 4 سال بیکاری ناپدید میشود برای همه کار درست میکند فقط  مردم به او اعتماد کنند و مردم به هیتلر همانند روحانی اعتماد کردند .توجه داشته باشید زمانیکه هیتلر رشته امور را در آلمان بدست گرفت  دنیا در شوک بحران اقتصادی 1929 وضعیتی بهتر از الان نداشت .اما هیتلر با آن اقتصاد ویران چه کرد نتایج حیرت انگیز مایه رشک همه ملل مترقی است حتی اقتصاد کنونی آلمان هنوز بر همان پایه سوار است و هیچگاه از نفس نمی ایستد براستی چرا درحالیکه دنیا دارد از وضعیت اقتصادی و بیکاری مینالد آلمان چنین اقتصادی محکم دارد  باید سری بزنیم به تاریخ اقتصادی ،علمی که در ایران مغفول مانده است و ما تاریخ نویسی اقتصادی یا نداریم یا بسیار کمرنگ است .


اقتصاد هیتلری :
هیتلر با اقتصاد آلمان چه کرد اولین کاری که هیتلر کرد آشتی بین طبقات مردم بود درست مخالف اقداماتی که احمدی نژاد در ایران داشت که طبقه مرفه را در مقابل دهکهای پایین جامعه قرار میداد .او اقدامات رفاهی و ایجاد مجتمع های تفریحی را در جهت با نشاط سازی فضای کار تدارک دید .او نیک میدانست که همه ابنای بشر دوست دارند تا از دست اوردهای تکنولوژی بهرمند باشند لذا از دکتر پورشه خواست تا اتومبیلی ارزان قیمت زیر 1000 دلار را برای اقشار کارمند و کارگر  تدارک ببیند تا همه بتوانند لذت داشتن ماشین و  خاطره زیبا را با خانواده  تجربه کنند لذا ماشین فولکس واگن  تولید و به سرعت محبوب شد .
تاکید بر طبقه متوسط وفربه کردن آن ،آلمان نازی خدماتی را به اقشار ضعیف اعطا کرد که حتی در حال حاضر کمتر کشوری انرا تامین کرده است او کارگران راه با کشتی کروز به مسافرت می فرستاد با  همان مختصر درآمدی که کارگران داشتند تا لذت سفر با کشتی فقط در اختیار قشر مرفه نباشد .این خدمات که بسیار ارزان برای کارگران حاصل  میشد سبب بانشاط شدن جامعه و افزایش تولید ملی شد تفریحات عموما زیر 100 مارک هزینه بر میداشت .
توجه ویژه به  موتورهای و استارتر های اقتصادی : از جمله اقدامات آلمان نازی توجه ویژه به راهسازی بود راههایی که هنوز شریان حیاتی اقتصاد المان هستند اتوبانهایی که هنوز سخاوتمندانه مسافران را میزبان هستند .راهسازی و پروژه های زیر بنایی از جمله مواردی هستند که اشتغالزایی بالایی دارند و خصوصا راهسازی  ارز کمی  میخواهند ، راهسازی جمعیت بیکار را  دوباره مولد کرد و شهروندان احساس مفید و شریف بودن داشتند .
توجه به تولید نظامی با توجه به نیاز آلمان حدود  10درصد تولید ناخالص ملی به امر تولید اسلحه اختصاص داده شد  و از این نیاز آلمان امنیت ملی اش را ارتقا داد و رفته رفته قوای نظامی تحلیل رفته را بازسازی کرد .
 همه اینها در کنار کاهش بهره بانکی و حمایت از کارآفرینان نتایج حیرت آوری را بوجود آورد ظرف 4 سال بیکاری ناپدید شد گویا هیچوقت وجود نداشت :
سرسره نرخ بیکاری  از سی به سه درصد 

شاخص تولید ناخالص ملی  در میان کشورهای  صنعتی  در دهه 30  میلادی .

البته من میدانم تمام اینها را و بهترشانرا اقتصاددانان ما بهتر از من میدانند و نظیر این نسخه ها بارها در ایران  تجربه شده خصوصا بعد از جنگ  تحمیلی ولی چرا جواب نداده  چرا که این نسخه های مینارد خوراک دم و دست  کشورهای تمامیت گراست .فوت کوزه گری چیست .فوت کوزه گری همان ملی گرایی است نسبت اقتصاد با ملی گرایی نسبت مستقیم میباشد البته  نباید این ملی گرایی  سرانجام ناخوشایند دیگر ستیزی داشته باشد در حد همان نجابت ایرانی  .تمام این نسخه ها میسر نیست بدون اقدامی ملموس تا پرچم ایران شیر را بخود نبیند  هیچ رکودی برداشته نخواهد شد و هرگونه رونقی صرفا در حکم مسکن خواهد بود وراه توسعه پایدار نیست .اختلاسها ادامه خواهد داشت چون پول و اسکناس کشور زیاد مفهمومی برای مردم کشور ندارد و ارزشش همچنان کاهش  خواهد یافت تا اسکناس و سکه ایرانی  منقوش به نماد های هویت ملی نشود غسل تعمید نخواهد یافت  و فساد  چون موریانه در و دیوار ما را خواهد خورد و صف طویل شکایت مالی و چک برگشتی در دستگاه قضا همچنان طویلتر خواهد شد. تا همه اقشار مردم زیر یک پرچم ملی  چون شهروندان یکسان و درکنار هم نه  در برابر یکدیگر  به آباد کردن ایران بپردازند  هیچ فسادی ریشه کن نخواهد شد .
 برای  نمونه   به  نمودار پایین توجه کنید چگونه  همان جشنهای 2500 ساله از یک کشور عصر گاو  آهن اقتصاد پیشرو ساخت .



تا شیر در باد پرچم ایران نیاید اوضاع همین است لذا نخبگان هرم  قدرت را تشویق به برگرداندن اسد الله به پرچم ایران میکنم که این عین قرائت درست از  جذب حداکثری و دفع حداقلی است



سال سخت اقتصاد ایران در پیش است و کفتارها بی شمار آیا شیری در بیشه است هنوز .