کل نماهای صفحه

۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

آیت الله اسد الله را به پرچم برگردان باقی با من






آیت الله ما شیر میخواهیم چونکه ما ملت رشیدی  هستیم .اسدالله را به پرچم برگردان تا پوزه دشمنان به خاک مالیده شود .شیر را به پرچم برگردان اقتصاد با ما .شیر را به پرچم برگردان بازگشت نخبگان با ما .شیر را به پرچم برگردان استقلال از ما .شیر را به ما برگردان توسعه علمی از ما .شیر را به پرچم برگردان  علاج اقتدار ملت ایران خودش می آید . فقط شما میتوانید اسدالله را به پرچم برگردانی .شیر را برگردان لطفا .

بازخوانی یک پرونده تاریخ از زبان مغلوب ،آلمان چرا به روسیه حمله کرد

قبل از هر چیز  به یاد داشته باشیم تاریخ را فاتحان مینویسند 
  ادولف هیتلر سال 1941:
من برای محدود کردن جنگ همیشه تلاش کردم و شما هم حزبیهای من میدانید این تصمیم بسیار سخت بود برای این منظور سال 1939 من وزیر خارجه ام را به مسکو فرستادم  یک مرد حاضر بود  خودکشی سیاسی بکند برای علائق میلیونها انسان کاری بکند  تا به تفاهمی برسیم از مسئولیت و صداقت .هیچ خبری درسانه های ما  در مورد روسیه زده نشد حتی یک کلمه در مورد بلشوویسم .اما طرف روسی  از همان ابتدا به تعهداتش عمل نکرد تا شمال شرقی اروپا را ببلعد .شما میدانید چقدر ناگوار بود در سکوت بنشینیم تا  فنلاند به مالکیت در آید .و چقدر به عنوان یک سرباز سخت است تا منفعل نظاره گر اشغال یک کشورکوچک  در برابر یک امپراطوری قدرتمند باشد .هنوز من در سکوت نظاره گر بودم تا ساعتی  که نیروهای روسیه قصد کشورم را کردند .22 لشکر در پروشیا مجهز شدند و لشکر پشت لشکر آماده حمله به ما میشد من چه توجیهی برای تاریخ برای این بی عملی و رفع مسئولیت داشتم .من الان رایش هستم و باید مسئول ژرمنهای کنونی و آینده باشم .ما آرام آرام تمهیدات دفاعی بکار گرفتیم تا آگوست و سپتامبرسال 40 همه چیز روشن شد .تصمیماتی در غرب و انگلستان علیه ما گرفته شد و ما تازه فهمیدیم چه نقشه نظامی علیه ما چیده شده باز من مولوتوف وزیر خارجه شوروی را دعوت کردم به برلین .او 4 سوال مطرح کرد 
1- هرگاه روسیه احساس کند از جانب فنلاند تهدید میشود حق دارد انرا مصادره کند 
من پاسخ دادم هیچ کمکی از جانب ما نخواهد بود و ما رضایتی بر این امر نداریم 
2-آیا آلمان رومانی را در برابر روسیه حمایت میکند ؟من بدون هیچگونه احساس پشیمانی پاسخ دادم این از افتخار بدور است که ما کورکورانه شاهد این امر باشیم .
3- سوال سوم در مورد بلغارستان بود آیا آلمان رضایت دارد از روسیه در مورد ارسال نیرو به بلغارستان حمایت کند ؟این یعنی ستون نظامی روسها  از استونی لیتوانی و لتونی گذر خواهد کرد .
4- سوال چهارم در مورد داردانلس بود روسیه خواهان پایگاه در آنجا 
بود او تقاضاهای خود را داد و من آنها را رد کردم .بعد از آن تمام فعالیتهای آنها را زیر نظر داشتیم و پاسخ هرحرکت انها را میدادیم تا ماه می که موضوع تا جایی پیش رفت که دیگر موضوع مرگ و زندگی بود باز من سکوت کردم در حالیکه بسیار سخت بود وقتی ملتم در معرض هجوم کشور دیگری بود نمیخواستم جان سربازانم در خطر بیافتد چون کوچکترین اشاره  جان هزاران همراهم را به خطر میانداخت انقدر ساکت ماندم تا دیدم  طرف دارد به قصد من می آید با همه توش وتوان نظامی  تا اینکه تصمیم گرفتم قبل از انکه ماشه بچکد کاری بکنم این سخت ترین تصمیم زندگی ام بود چون درهای پشت سر بسته میشدند و باید به جلو میرفتی تا ببینی چه پیش می آید .پس باید به مردم ونفراتم تکیه میکردم باید  برای دفاع و مبارزه  و موجودیتمان خود را به مهلکه می انداختم در بامداد22 جون بزرگترین نبرد تاریخ آغاز شد   .قدرت او برای بلعیدن اروپا بود ولی هیچکس نفهمید و نخواهد فهمید این دومین طوفان چنگیز خان مغول است و ما خط مقدم دلیران در این مبارزه هستیم .

سربازان ژرمن را به قربانگاه میفرستم قاره اروپا بیدار میشود در فنلاند این ملت قهرمان  راستین میجنگد  وبر خود تکیه میکند در جنوب رومانی برخواست و میجنگد برق آسا ودلیر از اقیانوس منجمد شمالی تا دریای سیاه صحنه نبرد است سربازان من در این پهنه درکنار ایتالیاییها مجارها و فنلادینها رومانیها اسلواکها کرواتها  دانمارکیها هلندیها  نفر به نفر  مقاومت میکنند .


من یک روشنفکر چپ هستم

وقتی به سن قانونی رسیدم سعی میکنم ادعا کنم کار گیر نمی اورم . اینجوری بنفیت دولتی از راه میرسه . هفته ای چند ساعت هم میرم کش یک جا کار میکنم برای خریدن قاقا لیلی .هر از چند گاهی هم به خدمات دولتی گیر میدم که چرا کاملا مجانی نیست و این برخلاف روح رابین هود صفت دولت است .
سلام بچه ها من بزرگ شدم ۴۰سالم شده و جهان سرمایه داری اسباب بازی جدیدی به نام اینترنت برایم بوجود آورده .به لطف نشست و برخواست با همپالگیهایم توانستم یک مدرک لیسانس از یک دانشگاه متوسط با بورس بگیرم این نشستهای حزبی علیرغم کار خسته کننده پلاکارد پخش کردن و ایجاد آنارشیسم در سخنرانی مقامات باطن گرم و لذیذی داره .با رفیقهای مونث میشه نرد شبانه خوبی زد اینها جایزه های سکرت هست که ما فقط ازش خبر داریم .
سلام بچه ها من دارم ۴۷ساله میشه تصمیم گرفتم لیدر یک گروه بشم از طریق جلسات فشرده شبانه یک گروه از جوانان و افراد بی بضاعت را جمع کردیم با ایده های پست مدرن چون کمونیسم یکخوره آدم را شبیه چایوشسکو و استالین می اندازه به هر حال مرگ جهت سرمایه داری هم زیاد به نفع نیست چون باید این پست فطرتها را دوشید . خلاصه در قالب پست مدرن قصد داریم جلوی یک کارخانه تولید البسه تظاهرات کنیم ....
یک سال بعد خوشبختانه تظاهرات موفق شد و کارخانه به بنگلادش میرود البته باز هم باید حمله کنیم تا حقوق کودکان کاردر بنگلادش ضایع نشود ما هم لباس از چین و بنگلادش وارد میکنیم .
سلام بچه ها تولد تولد تولدم مبارک من ۶۷ساله هستم و وارد پارلمان شدم و رهبر اپوزسیون و انتقادات تندی علیه سیاستهای دولت راست گرا دارم انتخابات نزدیک هست و من برای افزایش مالیات شرکتها فعالیت میکنم افزایش مالیاتها باید صرف پرداخت بنفیت به پست مدرنهای ۱۸ساله شود
سلام بچه ها من سال سوم هست که دولت تشکیل دادم رشد سرمایه گذاری کاهش یافته و بیکاری زیاد میشود اغلب شرکتها و صنایع به سمت کشورهای دیگر کوچ میکنند البته این همه خبرهای بد نیست یکی از شیوخ نفتی پیشنهاد داده که بخشی از صنایع فلزی و پتروشیمی و یک باشگاه فوتبال معروف را بخرد به شرطی که اسم مد نظر ایشان روی باشگاه باشد و اتباع این کشور از صدور ویزا معاف باشند پسرهاشون دخترهای ما را دوست دارند .یک خورده اسلحه هم میخوان به برو بچ گفتم سخت نگیرن البته ممکنه این اسلحه ها برای گروههای رادیکال مذهبی باشه ولی خوب تاریخ مسیرش را میره .
چینی ها هم تسهیلات خوبی به شهروندانشان میدهند و بازار مسکن یکخورده متلاطم شده و مردم ناراضی هستند که چشم بادامیها آخر هفته می ایند و خرید ملک میکنند و مسکن همچنان گران است ولی من ترجیح میدهم نرخ بهره وام مسکن همچنان پایین باشد .
سلام بچه ها من ۸۰سالم شد متاسفانه رای ها را راستها بردند البته واقعا دست و پنجه نرم کردن با کسری بودجه ۵۰۰میلیارد ی کار خسته کننده ای بود باشه دولت راستگرا اگه میتونه صافش کنه و ما هم نظر کارشناسی میدیم من کار مهمتری دارم بزودی سفر به موگادیشو به همراه یکی دوتا از هنر پیشه ها آغاز میشه سال دیگه کتاب خاطرات من چاپ میشه میخوام اسمش را بگذارم مای لایف مای نیچر نظر شما چیه

۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

حجت الاسلام هاشمی حذف میشود ،آیت الله خامنه ای اصلاحات را تکمیل میکند جمهوری سوم درراه است



قبل از هر چیز این تحلیلی نیست که شما بخواهید براساس آمال و آرزوی اپوزسیون خارج از نظام بخوانید و لذت ببرید  این قرائتیست زمخت که فقط باید درچهارچوب پارامترهای  داخل نظام خوانده شود والا ممکن است بسیاری از شما غافلگیر شوید و سخت بر آشوبید ولی مهم نیست من تحلیل توده  ارائه میدهم براساس تجربیات  خودم و داوهای خودم را نه بر اساس عوامل بالفعل که براساس کنشگران واقعی چیدمان میکنم پس اگر منتظر تحلیلهای شبیه به اپوزسیون هستید لطفا بیخیال این پست شوید چون خاطرتان مکدر میشود .

حجت الاسلام هاشمی میبازد و حذف میشود ، آیت الله خامنه ای  میبرد :

هاشمی چیدمان خودش را بر اساس  پارامترهایی قرار داده که بیشتر آنها هنوز درسبد الیگارشی روحانیت قرار ندارد .او نقشه خوانی دقیقی از جامعه  مورد مطالعه ندارد ندارد   و درانگاره های ابتدای دهه 40 از اجتماع ایران محبوس شده است .هاشمی میخواهد نوعی آریستوگراسی گزینشی را دوباره کلید بزند و چون یکبار در شوک مرگ امام خمینی آنرا تجربه کرده  و موفق شده  میخواهد دوباره وارد سیکل و انگاره هایی شود که بارها آنرا تجربه کرده و شکست خورده .برای تحلیل شخصیتها باید بک گراند شخصیتی افراد را بررسی کنی .هاشمی متعلق به طبقه  اشرافیت روستایی است
و ناچار هر کاری کند با همه تلاشش نمیتواند از الیگارشی روحانیت کنار بکشد زیرا دیگر پایگاهی نخواهد داشت .ولی جامعه ایران بعد از اصلاحات ارضی و انقلاب 57 به صورت توده ای در آمده و دیگر نمیتوان آنرا به حالت سابق در آورد ولی هاشمی اصرار دارد که یک آریستوگراسی خشک را در لابیهای داخلی و خارجی به صحنه بیاورد .او ابتدا بعد از خاتمه جنگ یک ترکیبی از روحانیون تربیت شده امام خمینی و تکنوکراتهای راست را به عنوان افراد اردوگاه خود برگزید و تا حال با مختصر تغییراتی هنوز با همین  مهره ها بازی میکند .یک ترکیب فرسوده و کلاسیک به معنای واقعی کلمه .هاشمی همچنین بسیار روی عواملی مانور میدهد که اصلا به حالت بالقوه در نیامده اند و نمی آیند و آن لابیهای سیاسی غربی  و بازوهای رسانه ای خارجیست  که اولی یعنی لابی غربی ترسو است و دستش خالی و اطلاعات کمی از داخل ایران دارد لذا هربار در باغ سبزی به او نشان میدهد و او تا نیمه راه به مصاف می آید و سپس وقتی عقبه را تهی میبیند با لابه به عقب بر میگردد.مصداق این امر تجربیات او در نزدیکی به آمریکا در دوسال ابتدایی ریاست جمهوری اول او که بوش سنیور پشت اش را خالی کرد انتخابات مجلس ششم، انتخابات سال 84و وقایع بعد از انتخابات 88.هاشمی ضعف بزرگی دارد که دیکتاتوراست و اصلا به دموکراسی درون گروهی اهمیت نمیدهد و به همین سبب با عجله مهره هارا میچیند و وسط بازی با عذر میرود .

اما در طرف دیگر شخصیت محبوب و زیرک من(براساس انچیزی که در جهان واقعی موجود است) آیت الله خامنه ای :
آیت الله  بک گراند اشرافی ندارد واقعا توده است و به حرکت توده ای اعتقاد دارد هرچه هاشمی حوزوی است  و علاقه مند به مکاسب و نهج البلاغه آیت الله خامنه ای اهل مطالعه رمان و تاریخ .او بر خلاف هاشمی مولد است یعنی خود را به الیگارشی روحانیت متصل نمیکند دوست دارد که به سازماندهی و خلق کنشگران و عوامل و پارامترها و قدرت خود را از سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی میگیرد پس آماده خور نیست .آیت الله خامنه ای به نوعی دموکراسی که خود آنرا مردمسالاری دینی مینامد سخت معتقد است اگر منصف باشیم آیت الله تنها زمامدار کل تاریخ ایران است که اجازه داده حداقل 4 مدل حکومتی از سنتی و لیبرال، توده حاشیه  و باز سنتی الیگارشی دولت تشکیل بدهند و 3 تا یشان 8 سال حکومت کرده اند و در زمینه اقتصادی و مسائل مهم امنیتی و سیاست خارجی با اختیار  اعمال نظر داشته باشند .
تنها موردی که آیت الله خامنه ای انرا به هیچ ریاست جمهوری نداده امور فرهنگی است که انرا به تصرف خود در اورده و به احدی اجازه ورود نمیدهد .مصداق این امر کلید واژه هایی چون آحاد مردم (حرکت توده ها) و ناتوی فرهنگی ( حوزه فرهنگ و علوم انسانی )
در سیاست بر خلاف برداشت اولیه عوام امری وجود دارد به نام صداقت در رویه  میشود در مورد هر چیز سیاست ورزی به معنای ماکیاولیسم به کار برد ولی اگر به خواهی در بازی بمانی باید صداقت در رویه داشته باشی .آیت الله خامنه ای همین چیزیست که اعلام میکند از همان سال 58 همین است  چه قدرت کمی داشته چه حالا که نفر شماره یک جمهوری اسلامی و خاورمیانه میباشد .نمیشود پوستین را برعکس پوشید زیرا عوامل در صحنه روی شما حساب نمیکنند و هرروز از قدرت تان کاسته میشود .آیت الله در کمال آرامش و بر اساس سنت دموکرات مورد نظرش اجازه داده تا هاشمی اینبار درلباس روحانی به میدان بیاید و قطار  اتمی را مطابق میل  الیگارشی روحانیت  روی ریل بگذارد زیرا میداند این ریل به جایی نمیرسد و محال ممکن است دوقدرت هژمون طلب خاورمیانه به توافقی دست یابند که جمع اضداداست .لذا هاشمی به عقبه الیگارشی حذف میشود و این خوب است لذا ساختار دو جناحی ناپایدار میشود و جریان جدیدی پا میگیرد و این تجدید سازمان با نیروهای کیفی تر از توده آغاز میشود . آیت الله خامنه ای بزودی اعلام جمهوری سوم میکندو اصلاحات اقتصادی و اجتماعی پایه ای را  تکمیل میکند اگر ...

۱۳۹۴ دی ۳, پنجشنبه

نقطه سر خط : فقط با ملی گرایی میتوانیم سرچپ را به سنگ بکوبیم




ادیان ابراهیمی با اولین موج انقلاب اجتماعی یعنی انقلاب کشاورزی شروع به رشد و نمو کردند تا جوابگوی نیازهای دوره باستانی باشند تا جوامع متفرق را که حول کشاورزی شکل گرفته بودند و قبایل پراکنده را که به شکار میپرداختند در روستاهای و شهر های ابتدایی جمع میشدند نظم و نسق داده و در نظام اجتماعی جدید حفظ کنند و  باعث ازدیاد نیروی تولید کشاورزی شوند قوانین ادیان ابراهیمی همه بر اهمیت ازدیاد نسل  همت داشتند  و این نکته حاکی از این امر است درضمن باید مقررات سفت و سختی بود تا ارث به وارث حقیقی برسد .

موج بعدی حرکت بشری اختراع ماشین بخار بود و انقلاب صنعتی .گروههای کارگری برای خود پیامبر جدیدی اختراع کردند به نام مارکس تا صدا یشان باشد و پاسخگوی نیازهایشان .ادیان چه ادیان قدیمی چه ادیان جدید اشتها و نیاز دارند تا جهانی باشند و جهان وطنی تنها سد محکمی که در برابر ادیان مقاومت میکند و دارای اصالت است ملی گرایی است .

چرا باید به ملی گرایی رجعت کنیم .تنها با ملی گرایی میتوانیم موجی پایدار و بالنده درست کنیم که پیشرونده باشد و از توده و تاریخ ما محافظت کند .ملی گرایی تنها گزیده ما برای پوشش فراگیر توده ها وطبقات مختلف جامعه است ناسیونالیزم .دیگر ایرانیان را به دسته های پولدار بی پول تقسیم نمیکندتا درریک مبارزه بی حاصل انرژی توده را باز ستاند و ماشین تولید نفرت در قلب جامعه باشد  و گروههای مختلف جامعه را در مقابل هم قرار نمیدهد .ناسیونالیزم در ذات خود توسعه گراست چون  برای  افتخار نیاز به تولید ایده های نوآورانه دارد تا به خود ببالد و نردبانی برای صعود بیابد .
ناسیونالیزم  در حالیکه دریچه خانه را برای هوای تازه به سوی جهان خارج باز میگذارد ولی درعین حال افراد خانه را مصون میکند تا هرچه که بی اصالت و زاید است باز پس بزند .ناسیونالیزم به اقتصاد ما اجازه میدهد تا خود را بازسازی کند و جامعه تولید گر باشد بدون آنکه نیاز  باشد تا اقتصاد دولتی باشد .یک استراتژی مشخص جلوی پای ما میگذارد تا به مرحله بعدی برویم .

ناسیونالیزم توسعه گرا شرایط را برای ایجاد دولت ملت فراهم وآسان میسازد .جوامع بشری در هر کجای دنیا در اثر سیاست های اشتباه چپها وارد  فاز سقوط از هرم مازلو شده اند و طبقات متوسط به سرعت به کف هرم در حال سقوط هستند تنها موردی که می تواند بازدارنده باشد یک تئوری مترقی ملی گرایی است تا ضمن احترام به همه سلائق کلیه گروههای جامعه را زیر یک چتر واحد جمع کند و از جنگ بی حاصل سنت و مدرنیزم جلوگیری میکند طبقات جامعه دیگر بر اساس ایدئولوژی چپ به  صورت دهکها تقسیم نمیشود تا برای حفاظت از آنها از دهک های بالا کنده شود تا به دهک پایینتر کمک شود ناسیونالیزم فرایند پویای یک جامعه هست که کلیه بخش های یک جامعه دارای یک هویت  واحد هم ارز هم قرار میگیرند تا به توعه پیکره واحد بپردازند نااسیونالیزم ضمن نگاهداری از نخبگان دارای عقبه قوی از توده میباشد و فاصله بین خطوط نخبگان با توده اغلب بسیار کمرنگ است .نایسونالیزم به مردم جامعه هویت میدهد تا هر نرم افزار مخربی به صورت اسب تراوا وارد جامعه نشده و اقدام به تصاحب توده های بی هویت کند .
گروههای چپ میدانند تنها عامل پیشرونده و با انگیزه ناسیونالیستها هستند همیشه سعی میکنند تا در تبلیغات رسانه ای آنها را معادل فاشیستها قلمداد کنند .
جای خالی یک گروه ملی گرا در سپهر سیاسی ایران اکنون بیش از همیشه احساس میشود و باید این گروه موجودیت خود را به عنوان جریان سوم وارد معادله قدرت کند .زیرا   پس از دودهه کشمکش بی حاصل ضد توسعه ای بین دوبال جمهوری اسلامی 
عملا توسعه ایران متوقف  شده است و این دوگروه به هیچ عنوان نمی توانند جامعه ایران را وارد مرحله توسعه پایدار کنند .
موج سوم باید موجی شجاع از بین تکنوکراتها باشند و به الیگارشی روحانیت( به معنای سنتی خود یعنی کار بی زحمت ) متصل نباشند .روحانیون میتوانند با توجه به شرط فوق به تشکل جدید بپیوندند ولی باید اول ایرانی باشند بعد مسلمان .  مواضع اقتصادی و مانیفست این گروه در مورد جوانان و آزادی های اجتماعی اقتصادی که فراگیر ترین نیازهای توده ایران است مشخص و واضح باشد و جای تفسیر نداشته باشد و بدور از شعار زدگی بی مایه باشد . موج سوم میتواند از  بدنه  دوجناح باشند 
این گروه دیر یا زود با توجه به شرایط معاصر و مشخصات خاورمیانه تشکیل خواهد شد پس بهتر است توده خود مشخصات و مختصات موج سوم را تعیین کندکلید واژه و نقشه راه  ایران ناسیونالیزم توسعه گراست  .

باید هر چه سریعتر به سمت جمهوری سوم حر کت کنیم .جمهوری سوم جمهوری است که نه توسط نخبگان که به  تشخیص  و همت توده ایجاد شده و به جلو میرود .

۱۳۹۴ آذر ۳۰, دوشنبه

جان کری : نگران نباشید انشالله گربه هست



وال استریت ژورنال : کاخ سفید باردیگر به ایران اطمینان داد/ تهران نگران قانون جدید محدودیت ویزا نباشد

بین الملل > دیپلماسی - ایرنا نوشت: دولت اوباما که بر حمایت از تجارت بین المللی با ایران تاکید دارد به این کشور اطمینان داده است که نگران قانون جدید آمریکا که محدودیت هایی در مورد صدور ویزا برای کسانی ایجاد می کند که به ایران می روند، نباشند.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی که بامداد دوشنبه در پایگاه اینترنتی این روزنامه قرار گرفت با درج این مطلب نوشت : مقامات ایران علنا شکایت کرده اند که مقررات جدید آمریکا به طور غیر منصفانه مسافرانی را هدف قرار خواهد داد که از ایران دیدار می کنند و می تواند علاقه به سرمایه گذاری در کشورشان را کاهش دهد.
جان کری وزیر امورخارجه امریکا روز شنبه در نوشته ای به همتای ایرانی اش تضمین داده تغییرات بوجود آمده در ویزا که هفته گذشته به تصویب کنگره رسید فرصت های تجاری در ایران را تضعیف نکرده یا ناقض مفاد توافقنامه هسته ای بین قدرتهای جهان و تهران در ماه ژوئیه نیست.
کری گفت : دولت امریکا در صدد بررسی راه هایی برای تضمین عدم ممانعت غیر منصفانه از ورود کسانی است که از ایران دیدار کرده اند. 


انشاالله گربه هست .

۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه

اوباما فرمان جنگ تن به تن اقتصادی را صادر کرد تحریم به شهروندان و اشخاص حقیقی رسید

لایحه در خواست ویزا برای اتباع ایرانی و بازدیدکنندگان از ایران مرحله ای بالاتر از تحریمهاست که از تحریمهای قبلی عمیق تر است .از گوشه و کنار اخباری غیر رسمی به گوش میرسد که بانکهای خارجی به اتباع ایرانی با ارسال  نامه الکترونیک یا تماس تلفنی   آنها را از  مبادلات پولی با داخل  ایران نهی میکنند  .اگر چه تاکنون شرکتهاو بانکهای با بنیه اقتصادی قوی میتوانستند تاوان گذر از تحریمها را بپردازند حالا شهروندان هدف اولیه تحریمهای جدید هستند تا قابلیت جذب سرمایه و تکنولوژی و صنعت توریسم ایران به صورت مستقیم مورد یورش آمریکا قرار گیرد .سر و صداها و مخالفت های پراکنده ایرانیان خارج از کشور و درخواست لغو مصوبه کنگره نیز به جایی نرسید .و بدتر از همه واکنش دولت روحانی به این امر بود و دستگاه وزارت خارجه  گویا در غیاب مرضیه افخم زبان در کام گرفته حرفهای ظریف بسیار منفعلانه و ساده لوحانه بود مبنی بر این که ما کاری به روند قانون سازی آمریکا نداریم و منتظر سیگنالهای نهایی دولت دموکرات اوباما می مانیم که با امضا شدن این مصوبه سطل آب یخی بر روی سر جریان منفعل ریخته شد و عملا تمام دستاوردهای برجام به محاق رفت .
روندی که اتفاق افتاده به مثابه جنگ تن به تن اقتصادی است وگویا فایده ای ندارد به طور شفاف و بدور از هرگونه مغلطه گویی در یک کلام آمریکایی ها ما را دوست ندارند مهم نیست که باشی و چه تفکری داشته باشیم چه بخوری و چه بپوشی .موضوعات فرهنگی در امور سیاسی تنیده شده اند و جدا از هم نیستند .پلن اول اقتصادی برای نزدیکی اقتصادی با غرب هر چه بود به محاق رفته و اگر بدور از پیش قضاوت بخواهیم نگاه کنیم  اورانیوم مان را داده ایم طرف مطمئن شده ما بمب اتم درست نمیکنیم پس با طیب خاطر   فرمان مرحله دوم  جنگ علیه شهروندان ایران را صادر کرده .حالا زیبا کلامان وراج بیایند برای جوانان معصوم   لودگی کنند  نانی برای مدرنها به ارمغان نمی آید .

با شرایط پیش آمده دولت روحانی باید تغییرات سخت ساختاری اقتصاد ایران را که تا کنون هیچ دولتی نه در زمان پهلوی دوم نه در بعد از انقلاب قادر به اجرایش نبوده را هرچه زودتر کلید بزند و دست به آزاد سازیهای فراگیر اقتصادی ببرد و لاپوشانی فقط عمق بحران را زیادتر و عمیقتر میکند .وزیر راه حرفهای شجاعانه و مهمی زده و زخم را بدرستی نشان داده که دولتیان پیرو  حضرت مارکس مانع توسعه کشورند تا از این طریق به ریزه خواری در دستگاه عظیم و بی خاصیت دولتی انگل وار زندگی کنند .شخص روحانی باید بدون هیچ گونه محافظه کاری پشت وزیر راه بایستد تا خصوصی سازی به صورت گسترده و با سرعت زیاد حداقل از مسیر یک وزارتخانه شروع شود  تا این روش فراگیر شود و گرنه اقتصاد ایران و مردم ایران ویلچر نشین خواهند شد .

آقای روحانی اقتصاد را هرچه سریعتر آزاد کن والا شورش های کور اجتماعی همه جا را فرا میگیرد

مردد بودم اینرا بنویسم  ولی بگذار بگویم آقای روحانی  روی فنر اقتصاد ایران بیشتر از این فشار نیار وقتی بجهد دیگر قابل کنترل نیست  وحجم ویرانی غیر قابل تخمین خواهد بود .نفت در کانال 30 دلار است پایین تر هم میرود .این اقتصاد توانایی نظارت دولتی را بیشتر از این  را ندارد .حادثه بهبهان مشتی از خروار است و این پیش قراول اتفاقات ناگوار آینده خواهد بود ( اشاره به پست قبلی ویروس وبای سرخ ).
گوش به حرف اقتصاد دانان چپ همچون فرشاد  مومنی و رئییس دانا نده .اینها سرمست تریبون هستند و دلخوش که فلان نشریه کارگری عکسشان را منتشر کرده .عناصر منفعل اقتصاد که بی تصمیم هستند را قاطعانه از کابینه بیانداز بیرون و بخشنامه پشت بخشنامه سازمانهای مخل دولتی و ادارات موازی را منحل کن و بگذار اقتصادی که پشت سد متراکم شده  از مجاریش سیال شود قبل از اینکه سد  را بشکند . بی محابا و و را دیکال ، دولت را کوچک کن  و بنگاههای دولتی را خصوصی کن بگذار سیستم بازار خودش نرخ ارز و سوخت و انرژی را تعیین کند اگر قاطعانه و با سرعت وارد عمل نشوی چپ ها وارد این کارزار میشوند و کارخانه آشوب و شهید سازی راه می اندازند ممکن است الان درپاستور نشسته باشی ولی فردا خدا چه میداند در کجای دنیا بدنبال تختی و یک وعده غذا و یک دوش آب گرم چه سختی هایی از سر نخواهی گذراند چرا که چپ بسیار سلاخ است و پیش از این هم با بسیاری همین کردند پروار میکنند به قصد ذبح .سر چپ را اگر به طاق نکوبی این مار زهرش را خواهد ریخت و ایران را طعمه خواهد کرد  تاریخ بسیار روشن قضاوت خواهد کرد و اگر مردد باشی و سر در گم نتیجه مشخص است .دور و برت شلوغ است از عناصر الیت و اینها مانع هستند تا بتوانی تجزیه و تحلیل درست از واقعیتها داشته باشی  موقعیت اقتصاد ایران در حال حاضر حاد است و دولت توانایی  حل آنرا ندارد و این امر عزم ملی میخواهد   اقتصاد دیگر نمیتواند  یارانه های بی ارزش را در مقیاس وسیع بین جامعه پخش کند .یکبار در صدا و سیما شفاف  با مردم سخن بگو قبل از اینکه پوپولیستها بیایند و معرکه گردان  اوضاع شوند بگو که اداره اقتصاد به این شکل ممکن دیگر نشدنی است  و باید کار آفرینان و پایوران اقتصادی هرکدام  به سهم خود وارد عمل بشوند و اداره اقتصادی جامعه را بر عهده بگیرند تا خون تازه ای وارد سیستم شود  .آقای روحانی اقتصاد را آزاد کن والا  موج انفجار آنارشیسم  ایران و در مرحله بعد خاورمیانه و جهان را در مینوردد  .

۱۳۹۴ آذر ۲۶, پنجشنبه

گزارش مرگ یک دست و پا چلفتی بی اراده

یکروز گرم و نرم تابستون که زیر باد کولر  لم داده بودم نمیدانم چی شد یکدفعه یک شور انقلابی رفت تو جونمون که بابا اینهم شد وضع انسان باید تحرک داشته باشه از طبیعت انرژی بگیره  طبیعت زنگار روح را میشوره شادی ونشاطی که از به هم پیوستن به مادر کائنات است با هیچ امر مادی قابل مقایسه نیست باید از حصار زندگی ماشینی بیرون زد رفت در دامان طبیعت .
هی من میگفتم بابا بی خیال هی کرم درون میگفت بی خیال نداریم .خلاصه سرتون را درد نمی آرم .همچون یک انسان که بر علیه تنبلی و کسالت خودش غلبه کرده رفتم اتول را روشن کردم و به اولین شهر ساحلی در دسترس روندم روندم روندم تا دریا سر و کله اش پیدا شد .آب دریا سرد بود در اوج تابستان باد هم میوزید من هم جوگیر با حداکثر سرعت خودم را دامان مادر طبیعت انداختم .یک 1.5 ساعتی  حال و هول و نقشه غذای بعد از شنا و آفتاب گرفتن بودم یک جایی را هم نشون کرده بودم که از اون نقطه جلوترنرم به عنوان مکان امن برای شنا و سگ شنا .نمیدانم چطور شد  مد شد جذر شد رادیکال شد فرجه شد .یک چند تا موج خرکی اومد ما هم پریدیم بالا  و حال و هول که دیدیم ای دل غافل  پا به ماسه کف دریا نمیرسه  .

پنج دقیق اول : هه  هه یکخورده شنا میکنم و بالا پایین میپرم یک دومتر جلوتر کم عمق میشه . دومتر جلوتر خبری از کف دریا نیست !!!!.
ده دقیق دوم :خیالی نیست چندین بار همینجا  یک خورده بالاتر همینجوری شد بالاخره یک سگ شنایی کردیم آبرومندانه  قضیه رفع و رجوع شد باکی ات نباشه 
نمیدونم چند دقیقه سوم : هی آب داره میره تو حلقم و من خسته میشم .سایه ترس داره روی من سایه می اندازه .خره داری میمیری - نه بابا درست میشه -چی درست میشه داری میمیری بدبخت   پاشو کاری بکن - چهارتا ور جه وورجه آهای دارم میمیرم نه  نجات غریقی نیست فکر کردی خارجه .دوتا پسر سی متر جلوتر دارند خودشون را به ساحل میرسونند چون دریا خرکی شده .اولش هی فکر میکنند یعنی چی یعنی ما باید الان زندگی اینرو نجات بدیم الان ما سوپر منیم این هم داره میمیره بی خیال .خلاصه بنده خداها که گمونم یک رگ گیلکی غیور  داشتند امدند این  موجود حقیر شده را کشیدند بیرون . 
باید  در اون موقعیت باشی وقتی روی ساحلی همه جور فکر تو ذهنت میاد بدن خسته حقارت خودت را دیدی  برای جونت گدایی کردی  اعتماد به نفسه که داره همینجور شر شر ازت میریزه میره به اعماق ماسه ها .یکهو کلی فکر در ذهنم امد ببین چقدر زندگی عزیزه اونوقت به بطالت میگذرونی .به جای دویدن وورزش سیگار میکشی وقتت را با عزیزانت کمتر میگذرونی بیا به خودت رحم کن ممکنه بزودی بمیری .خلاصه اینحرفهای کلیشه ای میبرت ات گوشه رینگ تا سرزنشت کنه .وقتی انرژی در بدنت نیست همه چیز تعطیله مغز هم کار نمیکنه .یک نیم ساعت توی ساحل دراز کشیدم تا حالم جا بیاد همه یکجوری نگاهت میکنند مثل یک موجود شکست خورده .بعد از نیم ساعت دوباره رفتم تو اتول گفتم شروع کنم به روندن ولی منگ منگ بودم گفتم یکخورده بخوابم شاید انرژی ام دوباره برگرده ولی فایده ای نداشت .ناگهان پاکت سیگار در گوشه ای خود نمایی کرد بکشم نکشم نه بابا بی اراده همین الان قسم خوردی نکشی  شش  ها پر از آبه خلاصه گفتم بکشم .فندک ماشین را فرو کردم تو و وقتی که داغ شد پرید و با حرارتش سیگار وطنی را روشن کرد .باورش سخت بود همینکه دود به ریه میرفت زندگی دوباره جاری میشد اعتماد به نفس برمیگشت امید به زندگی .حقارت دور میشد انگار اتفاقی نیفتاده بود .دوباره فکر برنامه غذا بعد از شنا امد به سرم رفتم به اولین رستورانی که در نزدیک بود رفتم  یک استیک  خونی سفارش دادم با یک نوشابه .دریا  دیگه قاتل نبود در میز جلویی زنی میانسال داشت سیب زمینی میخورد و سرانگشتان چربش را با شلوار شوهرش پاک میکرد .بی ارادگی یکی از قشنگترین و طبیعی ترین خصایص بشره از دستش ندیم .

آقای عراقچی متشکریم شما یک آدم بدرد خور توی این نظام هستی



آقای عراقچی متشکریم شما یک آدم بدرد بخور در این نظام هستی .متشکریم که فردی امین بودی برای هم دلواپسان هم اصلاح طلبان .متشکریم که نفر اصلی بودی و بند به بند قرارداد را با  یک دیپلمات کارکشته بستی ولی تندیس کس دیگری ساخته شد  .



میدانم که شما واقعا دکتری و روند رشد  سالم شما در دستگاه وزارت خارجه مانند هر فرد دیگری در هر جای دیگری مثل سوئد و دانمارک و فرانسه و برزیل و ژاپن هست .لازم نیست برای کمک کردن به توده منکر سیستم فرسوده و ناکارآمد شد بلکه بعضی مواقع باید چرخ دنده  موتور شد  تا اتوبوس سرنشینان را به مقصد برسونه .مهم این نیست برجام به چه مقصدی برسه مهم اینه که شما برای من به عنوان یک نفر از مردم ایران نمره قبولی داری. برای اینکه  که همه دانش و نیت پاکت را برای سعادت و آسایش مردم به کار گرفتی هیچکس با شما عکس ننداخت  هیچوقت نخندیدی در طول مذاکرات .مصدق ملت نشدی سردیس و تندیس برایت نساختند ولی آدم بدرد خوری بودی  وهستی . راستی خانمت نقاشی  هم میکشد اعوذ بالله کار گزاران این نظام هم آدم اند حس  دارند خانواده دارند  میدانند هنر چیست گالری چیست زندگی مدرن چیست.  خداوند نسل آدم بدرد بخور را از این مرز و بوم کم نکنه  .

۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه

بیاییم مطالباتمان را از نظام اقتصادی بکنیم

اقتصاد شاید تنها پدیده اجتماعی است که زبان واحد دارد و هیچ راه فراری از آن نیست .زبان فراگیری است که همه را در بر میگیرد و قسمتهای بیشتری از توده مردمی را در گیر میکند اقتصاد دیگر بسیجی ،اصلاح طلب، اعتدالی ،ضد انقلاب  وسلطنت طلب نمی شناسد چادری و بیحجاب نمی شناسد یک زبان واحد است یک متر است که همه جای دنیا از مسکو تا مکه از  مادرید تا پکن   همه جا 100 سانتی متر است .بارها نخبگان نظام به ما طعنه زده اند ملت ایران میداند چه نمیخواهد ولی نمیداند چه میخواهد .
ما زبان مشترکمان را با طبقات گوناگون جامعه از دست داده ایم و در یک زمین سوخته توی سر و کله هم میزنیم .
ممکن است گروهی از ما دنبال جدید ترین ورژنها ارزش های نسبی باشیم که حتی در میان دنیای غرب با چالش روبروست .
نفی خدا، دفاع از هم جنس گرایی نمونه هایی از  این لیست  است که اولا ارزش های نسبی هستند و برخی از توده ها را ترسان میکند .
ولی  مطالبات اقتصادی مشخص میباشد و مورد حمایت همه طبقات است و قابل فهم و با زندگی ثانیه به ثانیه همه ما سر و کار دارد .

لیست مطالبات اقتصادی :
ارائه گزارش  شفاف در مورد آمار اشتغال چند نفر به صورت ماهانه به نیروی کار اضافه شدند و چه مقدار کار ایجاد شده 
چند  نفر این ماهه کار خود را از دست داده اند .ارائه این اطلاعات برای سازمان تامین اجتماعی آسان است .( توجه فرد شاغل فردی است که به صورت تمام وقت 5 روز در هفته کار میکند نه چند ساعت از هفته )
در خواست جهت تقویت پول ملی و تولید ملی و جلوگیری از قاچاق کالا 
بهبود در شاخص تولید سرانه ملی  که تولید اقتصادی را نه در بین شاخصهای کل که در بین توانایی تک تک افراد جامعه در مشارکت تولید معنا میکند .

آزاد سازی اقتصادی  به صورت واقعی نه شبه دولتی تا گروههای کارآفرین بتوانند به توسعه صنعت  و خدمات در حوزه تخصص خود بپردازند 

حرکت باسرعت ملموس در جهت غیر نفتی شدن اقتصاد ایران 
رساندن بودجه آموزشی  و خدمات آموزشی به استانداردهای یک کشور توسعه یافته تا  همه اقشار مردم  به آموزش در مکانی استاندارد دسترسی داشته باشند و طعمه حریق و گاز گرفتگی نشوند و معلمان شریف بتوانند در آرامش خاطر آموزش فرزندان ایران را عهده دار شوند .

حمایت از طبقات ضعیف جامعه  از طریق توانمند سازی آنها تا بتوانند آبرومندانه  در تولید ملی نقش افرینی کنند  حمایت از کودکان کار 

حمایت از کارآفرینان و ایده ها تا بتوانند ایده ه های خود را به صورت کالا به جامعه عرضه دارند  و شفافیت اقتصادی

کوچک شدن دولت و فروش اموال دولتی به خود واقعی مردم ارائه گزارش ماهانه خصوصی سازی و شفافیت در امر واگذاری شرکتهای  و پروژه های دولتی 

حمایت از محیط زیست 


مهمترین بخش مطالبات ارائه ساز و کار ساده تا در مرحله اول سرپرست هر خانواده ایرانی هر سال اظهارنامه مالیانی ارائه دهد و دولت ظرف مدت 4 ماه  نتیجه اظهارنامه مالیاتی را به همراه گزارش ساده از هزینه کرد این مالیات ارائه دهد .


۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

قیصر ، یقه خرگوشی ، یک مستند ملال آور




اقلا یک 150سالی هست ما ملت راه افتاده ایم با بیل و خاک انداز و کلاشینکف و سنگ و آجر پاره و دست خالی کف خیابون که بابا حق من را بده  من شاه نمیخوام من میخوام پیشرفته باشم من میخوام شکمم سیر باشه من میخوام به میل خودم زندگی کنم ولی هر بار که جلو رفتیم یک سکندری مشتی هم خوردیم مثل لشکر شکست خورده به خانه اول برگشتیم و شاید هم عقب تر .
بلند شدیم رفتیم توی سفارت انگلیس که ای داد بریتانیا تویی که پیشرفته شدی ما هم میخواهیم از این منجلاب بیاییم بیرون کمکمون کن .

بعد هم قاجار را آوردیم پایین یک چند سال این پا و اون پا کردیم دیدیم ول معطلیم گفتیم چی کار کنیم چی کار نکنیم رفتیم یک بابا را گیر اوردیم .بنده خدا گفت من نمیخواهم شاه بشم گفتیم تو غلط میکنی  تو شاه ما باش ولی ما را از این فلاکتی که هستیم نجات بده .خوب بنده خدا الحق و الانصاف سنگ تموم گذاشت راه کشید امنیت اورد قانون نوشت مدرسه ساخت دانشگاه ساخت . بعد بهش گیر دادیم  تو دیکتاتور هستی خوب بابا جان شتر سواری که دولا دولا نمیشه اونروزی که گفتم من نمیخواهم شاه بشم گیر سه پیچ دادی که نه ما شاه میخواهیم که آبادانی بوجود بیاره .
گذشت  در نهایت فلاکت ریختند تو مملکتمون و از همه بدتر شاهمون را دزدیدند بردند جزیره موریس .این وسط باز دوباره لابی کردیم که بابا بگذارید بچه اش سر کار باشه .یک چند سالی خوش خوشان و بلا تکلیف بودیم .دیدیدم نه شکم بدجوری به قار وقور افتاده .یک عده اومدند وگفتند  تو و من خیلی مقدسیم ما خیلی عزیزیم ما توده هستیم ببین این خارجیها دارند ما را میچاپند ما توده عزیز زیر لگد قرار گرفتیم پول نفت ما را بهمون بدند ما بترکونیم .
گذشت یک چند روزی نفتمون را بهمون دادند ولی دیگر هم ازمون نخریدند  توی همین حال و هوا بودیم که نا لوطیها  چرا نفتمون را نمیخرید که ریختند دوباره نفتمون را بگیرند البته شکست خوردند و داشتند میرفتند که دیدیم ای بابا یک عده از ما   دارند مملکت را از انگلیس میگیرند میدهند به روسها .این بود که دیدیم هوا پسه اون بابا نفتمون را میخواست این بابا آش را با جاش میخواد این بود که گفتیم اصلا کودتا پیروز شد .تعارف نداشت پولی  در کارنبود .روباه روسی هم هی گفته بود چه سر چه  دمی عجب پایی پنیرمون که هیچ خودمون را میخواست بخوره .این بوده که یکشبه نمایش نامه جدید نوشته شد و همه هم از حفظ نقش شون را خیلی قشنگ بازی کردند .نخست وزیرمون رفت تبعید شاه مون از فرنگ بلیط گرفت برگشت .روسها هاج وواج از این رودست . انگلیسیها چوب دو سر طلا .کرمیت روزولت قهرمان شاهنامه خودش شد.

یک ده پونزده سالی من تو را نگاه کردم تو من را نگاه کردی رفتیم عرق خوری و دختر بازی و سیبیل گذاشتیم و پیرهن یقه خرگوشی پوشیدیم و چشماموم را خمار کردیم  و تو همون حال مستی رفتیم قیصر دیدیدم و حال کردیم .
پاشنه کفش را ورکشیدیم دنبال یک بابا گشتیم حسابی خط خطیش کنیم .چون اون بابا زده بود ناموسمون را بی عصمت کرده بود .مهم دعوا بود و خونریزی بقیه الکی بود قرار بود بمیریم مثل ته داستان .کارگردان تا همینجا فیلم را نوشته بود ولی زد نمردیم 
هی زدیم تو سر خودمون حالا چی   کار کنیم  یکسریهامون همون اول خودکشی کردند اخه قیصر بایست میمرد بقیه مون هم هی من تو را نگاه کردم تو من و نگاه کردی دیگه هیچکار ی نکردیم چون دیگه کاری نمونده بود نکرده باشیم . 

چرا ما هیچی نشدیم کجای کار غلط بود  بابا ما کار نکردیم ما همش بازی کردیم .
و شب به شب هم رفتیم  مزد مون را از صاحب تماشاخونه گرفتیم .زندگی بازی نیست فیلم سینمایی نیست یک مستند کسالت آوره  باید این مستند کسالت آور را ببینیم تا حالمون خوب بشه  چون صاحاب تماشوخونه دیگه پولی نداره کسی دیگه نمیره تماشوخونه هم دنیا داره این مستند کسالت آور را میبینه .

مستند کسالت آور : هر سوئدی هر ژاپنی هر آلمانی هر ایتالیایی هر آمریکایی هر فرانسوی هر کره ای مثل آدمهای ملا ل آور بلند میشه آخر سال میره از رییسش یک ورق پاره میگیره چقدر حقوق ام شد چقدرش را دادی به من چقدرش را دادی به دولت بعد میره یک فرم پر میکنه با خودکار یا توی اینترنت   میده به دولت ، اگر طلبکار بود دولت پولش را میده اگر بدهکار بود پول میده دولت هم رسید میده که آقای ژاپنی آقای اروپایی  خانم کره ای شما انقدر به من پول دادی من با این پول بچت را بردم مدرسه پلیس گذاشتم ناموست را بی عصمت نکنند  راه ساختم  روباه سر راه بچه ات سبز نشه ... . عجب کسالت آور ولی همه این مستند را میبینند هر سال اگر نبینند باید برند زندان یعنی انقدر این مستند ملال اور مهمه  .حالا واقعا میشه یکروزی ما این مستند را ببینیم پول نفت واسه خودشون پولی که ما بهشون میدیم را  توی یک تیکه کاغذ تایید میکنیم و تایید  کنند و بگند چیکارش میکنند .
کاش مسعود کیمیایی یک مردانگی کنه این مستند ملال آور را بسازه و تحت نا قیصر 2 به خلق ما بده اصلا توی چشم همه مون فرو کنه .یعنی انقدر مرد هست قیصرش را پای این مستند خسته کننده بند کنه .





۱۳۹۴ آذر ۲۲, یکشنبه

وقتی همه خوابیم ،آرام آرام دوباره عکس امام روی سطح ماه نصب میشود .به سلسله خمینیان خوش آمدید



الیگارها مشغول کارند با تمام سبوعیت رسانه ای شان با تمام  مواد شوینده  مغزیشان  با پایوران خائن و خائف شان در حال موروثی کردن همان انقلابی هستند که امامشان گفت :پدران ما چه حقی داشتند برای ما تصمیم بگیرند .کجایند فرزندان جمهور ملت پس چه شد آنهمه خونی که دادید چرا دست افشانید در شهر کوری .کارنامه آسید حسن چیست .فاتح کدامین جنگ بوده، جانباز کدام دفاع بوده.بخشدار کدام آبادی بوده .به کدامین اعتبار  میخواهد بر  این ملک زمامداری کند .

قباله این سلسله کجا بود تا کنون .


۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

قاف مثل قبیله ،شین مثل شرافت باقی حرفها چرند است



بشر به لحاظ طبیعی  موجودی است اجتماعی و همین با جماعت بودن یکی از ارکان دوام نسلش بوده است .جهان واقعی بر اساس  اصل دادن و گرفتن است و هر کسی به لحاظ حکم دنیوی   حق کامجویی مادی و معنوی خود را از این داد و ستد را دارد   به قاعده موجود خاکی بودن . اجتماع همین حلقه های زیستی جامعه بزرگتر را پایه مینهد .ما تا وقتی در حال داد و ستد با درون حلقه  ایزوله خود هستیم   میتوانیم قبیله گرا باقی بمانیم ولی از لحظه مقدسی که از پوسته قبیله خارج میشویم  دوباره از نو متولد شده و همیشه  در حال قضاوت کردن وقضاوت شدن هستیم و این تنها  لحظه   با شکوه تاریخ انسانیست که سطر سطر تاریخ وتمدن  و توسعه بر محور  همین دم مبارک است. تمام قوانین  و بالاتر از آن عرف   دنیا  در همین لحظه  بیرون آمدن از قبیله و بازگشت به قبیله  نزج میگیرد .

شفاف و بدور از  طویل نگاری  بگویم   در جهان واقعی ملتها زباله  دان تاریخ ندارند بلکه انباری و اوراقی دارند و کائنات هیچ چک سفید امضایی  برای هیچ گروهی و قبیله ای  صادر نمیکند که اگر چنین بود  دایناسورها فسیل نمیشدند و همچنان بر سیاره  ما حکم میراندند . قبیله ها مشروعیت اقتداری و اقناعی خود را به توده ها عرضه میدارند این دیگر در بضاعت و سلیقه توده است تا  با چه گروه و مسلکی وارد داد و ستد حکومتی شود .

همه ما احتیاج داریم تا خودمان را هر از چند گاهی بتکانیم تا ببینیم کجای کاریم .آیا  قبیله گرا هستیم و سازمانی و براساس پیشینه عقیدتی و ایدئولوژیک میخواهیم آوار تهوع  عقاید خود را بر سر دیگران هوار کنیم و خود را سبک و تهی نماییم .آیا تا اندازه مترمان قد کشیده ایم .آیا گفتارمان در جهان واقعیت اصلا خریداری دارد .
اگر نیک بنگریم متوجه میشویم جامعه ایران قادربه خط کشی شدن نیست نمیتوانید  و نخواهید توانست توده را بر اساس معیارهایی چون بسیجی ، سبز ، کارگر ، غنی ،  پادشاهی خواه قطب بندی کنید اینا همه  عوامل  در حال تغییر مداوم میباشند تخته ثابتی نیست  تا  داو خود را بر این نرد بیاندازید .بلکه این توده هست که بر ا ساس بینش جمعی  شما را بر خواهد زد .شما تنها میتوانید در میان  قبیله خود با  عقاید خود شعر  بسرایید و غرق مستی و شعف شوید ولی جهان بیرون جهان واقعیتهاست و توده بر اساس عملکرد تان قضاوتتان خواهد کرد .اگر دادی  بر ضد انان داشته اید منتظر ستدی به همان میزان باشید 

به عنوان موجودی که خود را در میان هیچکدام از این خطوط نمیابم به خود حق میدهم به روشنفکران ظنین باشم که بیشتر شاید همه  آنان مولد نیستند و  نان خود را زخم ناسور مان میزنند و به شعف و ار گاسم میرسند و ما را آلوده به انگهای گونه گون و اغلب از تحقیر کردن ما لذت میبرند .به ما حق بدهید که از پایمال کردن حقوق انسانی مان ،از فنا کردن جانمان و  در از دست رفتن دارایی مان از شما طلب کار باشیم که شما اموال خصوصی مان از دستمان ربودید و به بروکراسی بی کفایت دولتی  هبه کردید و بر این میراث زشت خود مفتخرید و بر آن پای میفشارید گروهی از شما با  جان ما و منافع ملی مان داد و ستد میکنید که همه را از ما ربوده اید و  این تنها دلبستگیمان را هم به رهن  با اوباش   بیگانه میگذارید .خلاصه بگویم یا شریف باشید به حکم  طبیعی یا در همان قبیله تان منزوی بمانید .

۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

لعنت به خیابان شریعتی من ولیعصر را زندگی میکنم





لعنت به خیابات شریعتی بزور از پیچ شمرون شروع شده و به شمال تهران میرود با ساختمانهای پست مدرن دهه چهل و پنجاه .حسنیه ارشاد هم خودش را آن وسط چپانده،طفلک پیچ شمیران  که قربانی این بی هویتی است .با اندکی  ترافیک قفل میشود .


من ولیعصر را دوست دارم از راه اهن می آید تا بالای شهر از پایین به بالا با چنارهایش چشمت را نوازش میکند . هر جا خسته شوی بالاخره میدانی هست تا  دور بزنی اگر مدرن میشود هویت نمی بازد چون ریشه دارد .پر است از شور زندگی به معنای جمهور مردم هم مهدیه دارد  هم پارک ساعی  هم سینما دارد هم بیمارستان  .من ولیعصر را قدم به قدم زندگی میکنم  در همه 4 فصلش زیباست .

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

تفکر چپ هنوز در ایران پرقدرت است و از جنازه توده ارتزاق میکند


تفکر چپ یک تفکر پسمانده ، در کنه ضعیف ، فاقد درونمایه علمی و زندگیخوار است و تا ایران از این تفکر ضد ایرانشهری رهایی نیابد هیچ دریچه ای به سوی توسعه همه جانبه باز نخواهد شد  وهر قدم توده به جلو با 100 قدم پسرفت ما را  به عقب خواهد برد .

چپ کلاسیک که بعد از انقلاب 1917 روسیه به صورت فراگیر ابتدا در اروپای شرقی و آسیای خاوری و سپس در آمریکای جنوبی و خاورمیانه به صورت عملی وارد حیات بشری شد از دردناکترین و رقت بار ترین برشهای تاریخ تمدن میباشد که موجب خسارتهای زیادی در جوامع میزبان شده و چون برپایه غلط ضد رقابتی و بر خلاف میل  طبیعی نظم حیات در بهروزی است موجبات انحطاط ابنا بشر را فراهم می آورد .
 ایران به لحاظ اتصال جغرافیایی با  اردوگاه سوسیالیزم   به مثابه قربانگاهی بزرگ برای  این کاهنان عهد جدید  مورد استفاده قرار گرفت و توده ایران دهه ها به پای این بت موهوم بی صدا ذبح میشود  بدون انکه  این خدایگان نکبت را ببیند   به هروله در وادی این پلید  ترین  میرود و در پایان  بهترینش را به مسلخ این شریرترین گلومیدرد .

تمدن ایران که همواره  گوهر جهان  شرق و  ذخیره  بی منتهی  جوامع بشری بود در یکی  از تراژیک ترین صحنه های خود به خواجه ترین  سلسله پادشاهی یعنی  قاجاریه برخورد کرد و قدرت زایش خود را از دست داد و اخته وار  به دنبال  اکسیری میگشت تا دوباره گونه گون و فراوان شود و به خود ببالد و با سراسیمگی توام با ترس به  دنبال کیمیایی  شفا بخش بود  تا از محنت این پسماندگی ناخواسته برهد و  همسایه شمالی این شوکران  را به کام مجروح ایران ریخت  و تا ایران از این نسخه  منقضی شده نرهد امید کامیابی و بهروزی در او نخواهد بود .

کاهنان و کارگزاران این خدایگان پلید در چهره های گونه گون خود در اثنا تاریخ معاصر ایران هر روز  به رنگی در آمده و با اوراد جادویی خود ابتدا توده را   مسخ میکنند و سپس به پای بت چپ سر میبرند .





برای این  سلاخان لباس فرقی ندارد مهم قربانی است  و هرچه قربانی بیشتر بهتر هر چه قربانگاه بزرگتر  عبودیت خالصتر .یکی  مسخ میکند و دیگری کارد بر گلو میکشد .برای اینها شکل ظاهری دولت فرقی نمیکند مهم این است که حیات وممات توده همه در دست بروکراسی مرکزی  باشد  و توده   دست بسته خدایگان باشد و دستگاه دیوانسالاری از خرید حبوبات و شیر خشک تا تولید توتون و روغن چرخ خیاطی از تولید خودرو تا  فروش گور  همه و همه در دست یک بروکراسی مرکزی باشد .
 کشور ایران بی تردید سرزمین ثروتمندی و خوش بنیه ای  بوده است که تا کنون  توانسته د ر برابر این بیماری  مهلک سر پا بماند بیماری که  حتی به میزبان اصلی خود یعنی اتجاد جماهیر شوروی رحم نکرد و انرا در  هاضمه لزج خود بلعید .

بروکراسی ایران به حکم دولتی بودن یکی از نا کار آمدترین دستگاههای عرض و طویل دیوانسالاری است . تفکر چپ یک تفکر   غیر مولد و انگلی است که در بهترین شکل خود سیستم بزرگ توزیع فقر میباشد و تا این تفکر در ایران ریشه دارد هیچ توسعه ای  در ایران پای نمیگیرد و دولت و ملت هر دو قربانی میباشند و هیچ تجمع نخبگان فرا مدرنی در این سیستم کامروا و مولد و بهروز نخواهد بود و تا نرم افزار معیشتی ایران از آلودگی پالایش نشود  توده بر اثر تنگدستی  خود جنایت خواهد کرد و همان توده سراسیمه او را به مرگ محکوم خواهد کرد و همو طناب دار برگردن خود می اندازد و همو خوشحال به مرگ خویش  دستفشانی خواهد کرد .




پی نوشت : ماجرای بخیه کودک خود دم دست ترین  و گویا ترین شرح این واقعه تلخ است .کودک قربانی فقر ، دولت قربانی  توزیع فقر ،کادر پزشکی بیمارستان   دم دست ترین و راحت ترین وسیله برای فرونشاندن خشم توده پرستار امروز به مسلخ برده شد تا خدای چپ سیراب شود .

۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

فرانسه بیدار شد دنیا از کابوس بیهوده نجات میابد ، این شیر زن تاریخ غرب را از نو مینویسد



مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه  در انتخابات منطقه ای  به پیروزی بزرگی دست یافت و موفق شد تا  یک چهارم آرا را به نام حزبش کند و در 6 منطقه از 13 منطقه در صدر قرار بگیرد .او انقدر مدرن و بدون لکنت  سخن گفت و اسیر لغات تهوع آور ی مثل افتادگی نشد و در قامت یک فاتح رو به فرانسویان کرد و گفت اهالی واقعی فرانسه ما به این دلیل  رای ها را درو کردیم که مردم از روشنفکران متنفرند .هنوز رای های روز یکشنبه خوانده شده نشده  همه دریوزگان ریزه خوار تمدن مدرن با همه توان رسانه ای   از انگلیس و اروپا و امریکای شمالی تا سواحل   نیوزلند پابرهنه و سراسیمه به میدان امده اند که های افکار عمومی چه نشسته اید که صدای پای نژاد پرستی می آید بلند شوید  روح هیتلر  در جلد زنی فرانسوی  تناسخ پیدا کرده و دوباره به میدان آمده بلند شوید .
این انگل های قدرت که دهه هاست در لباس میانه روی وخود الیت پنداری   مناصب قدرت را از آن خود کرده اند و کثیف ترین مناسبات قدرت را با پلید ترین شیاطین جهان به خورد خلق الله داده اند با شیادی تمام هر جا خبر پیروزی مارین لوپن  را نشر داده اند در پرانتز لغت راست افراطی را بلافاصله در کنارش نشانده اند تا قشر متوسط را با این سلاح کثیف از پای در بیاورند . 

غربی که آرام آرام مامن پابرهنه های سلفی آواره های بی هنر میشود که  ریز ریز  پایه های تمدن غرب را چون موریانه  میجوند و فرصت کار و معاش را از بومیان آن میستانند و به این بی هنران میدهند که در عین برخورداری از این کار بی مالیات مالیات شهروندان غرب را هم در غالب کمک از آن خود کنند و در عین برخورداری با بی شرمی از مزایای بروکراسی غرب سو استفاده کند و سر آخر شادی آنان را هم به عزا مبدل سازد .

 میخواهم اینجا آدرس بدهم که راست ها ی ملی چه تربیت و شعور درستی از سیاست و  جهان بینی مرتبی از دنیا دارند و خود را اسیر بازی با کلمات زیبا و درهم  چپ گرایانه  نمیکنند که سرانجامی جز فلاکت  برای توده  از موصل  تا ژوهانسبورگ تا میلان و  نیو یورک  و سنت پطرز بورگ و ملبورن ندارند .لوپن یکسال قبل از حملات پاریس نقطه سرخط میرود  بی رو دروایستی بدون مجیز گویی از دلار های نفتی و بی لکنت می گوید :دولت پاریس باید اتباع فرانسوی را که با داعش در سوریه و عراق همکاری می کنند، از بازگشت به کشور منع کند و تابعیت آنها را لغو کند. فرانسه با خطر بزرگی مواجه است و باید قاطعانه با این خطر مقابله کند تا مردم چند دهه در ترس و نگرانی زندگی نکنند.افراطیونی که از مرزها می گذرند، در صورت بازگشت به فرانسه امنیت ملی را به خطر خواهند انداخت، خصوصاً اینکه قبلاً در اقدامات تروریستی وحشیانه ای دست داشته اند و پس از بازگشت به فرانسه همان اقدامات تروریستی را در خاک این کشور انجام خواهند داد و صلح و امنیت عمومی را به خطر خواهند انداخت.فرانسه باید متحدانی خوب برای مبارزه با تروریسم بیابد و روابطش را با عربستان و قطر قطع کند، زیرا این دو کشور از افراطیون سراسر جهان حمایت مالی و تسلیحاتی می کنند. این روشنفکران دستانشان  به خون مردم آغشته شده است. اینها  همان کسانی هستند  که نیکولا سارکوزی را به مداخله در لیبی تحریک کرد ند و افراطیون را در این کشور به قدرت رساندند تا مردم را قتل عام کنند و هم اکنون نیز همین کار را در سوریه می کنند و تلاش می کند که افراطیون را در سوریه به قدرت برسانند.آلمان احتمالا گمان می‌کند که جمعیت‌اش رو به کاهش است و احتمالا به دنبال کاهش دستمزدها و ادامه جذب برده از طریق مهاجرت گسترده است. سیاستمداران اروپایی در حال بهره‌برداری از افراد فقیری هستند که برای رسیدن به اروپا از مدیترانه گذشته‌اند.
 آنها از مرگ و میر مهاجران در این سفر که از سوی مافیا سازماندهی می‌شود، بهره‌برداری می‌کنند و تصاویری را نشان می‌دهند تا وجدان اروپایی‌ها را به درد آورند و آنها را مجبور کنند تا شرایط کنونی را بپذیرند.
عقائد لوپن عین قرائت درست و انسانی بدور از در لفافه گویی و بزک فسادهای پشت و پرده و زد وبندهای چپ هاست  که در لباس پوپولیسم روشنفکرانه پای را در خرخره توده انسانی از قلب اروپا تا رقه مکرمه گذاشته اند وپایوران احمق خود را در جهت جویدن هر چه بیشتر  زندگی دنیوی به میدان گسیل داشته اند .خوش به حال فرانسه که هنوز فرزندان برومندی چون لوپن دارد که حافظ  مدرنیسم به شکل صحیح  آن میباشند و اجازه نمیدهند تا میراث روسو و دوگل پایمال شود و روح  انسانی از کالبد اروپا و تمدن غرب بیرون  برود .

رادیو نفتی خان عمو





عرضم به حضور انورتتان ما یک خان عمو داریم عشقش رادیو نفتی هست و بس جونش میره برای رادیو نفتی خودش میگه این رادیو را از روسیه به اینور آب اومده  خودش تعریف میکرد اونوقتها که  غائله پیشه وری  تو آذربایجان راه افتاده بود اونرا از یک  تاجر گرجی خریده .ما که بچه بودیم و تفریحی به اون صورت نداشتیم شده بودیم تکنسین خان عمو میگفت پسر بپر برو پیت نفت را بیار برای ما هم جالب بود نفت را میریختیم توش و وقتهایی که خان عمو چرت قیلوله میزد  همه بچه های فامیل جمع میشدند از این دم و دستگاه به ظاهر پیشرفته ولی در عین حال قدیمی سرگرم میشدیم با موج اش ور میرفتند و سعی میکردند یک فرکانس جدید پیدا کنند و کل کلی بود بین برو بچ فامیل یکروز که داشتم با این رادیو نفتی ور میرفتم زد و یک موج اومد طرف با یک فارسی نه چندان ایرانی بیشتر تاجیک و یا افغان از تیرانا برنامه پخش میکرد .

با سلام بر همه رفقای فارسی زبان اینجا تیرانا پایتخت جمهوری سوسیالیستی آلبانیست در اینجا  همه مرفه هستند وجوی شیر و عسل در خیابان رها میباشد ... واین بود که کل برو بچ فامیل خوابید که ببین چه  موج جدیدی پیدا کرده .خان عمو هم  در حالیکه پیژامه ای چهارخونه  پوشیده بود خرسند از اینکه ابزار کارآمدی برای مهتری بر کودکان دارد  بادی در  غبغب مبارک انداخت و گفت ساکت باشید ببینم چی میگه .
سرتان را درد نیاورم پیت پیت نفت بود که توی رادیو وامونده میریختیم و شبها مینشستیم گوش بدیم در این بهشت برین  تیرانا مردم امروز چه گلی بر سر بشریت ریختند .کلا لایف استایل خان عمو در تمدن نفتی به همه ما سرایت کرده بود میگفت بچه برو پیت نفت  را بیار بریز تو لونه مورچه ها ریشه کن بشند .خان عموی ما هم همچنان فکر میکرد همه چیز با نفت کار میکنه .

خلاصه گذشته و بعد از سالیانی ما دست به کار شدیم و پدر را راضی کردیم تا یک دستگاه نوار بزرگ یا همان ویدئو بخریم .
 خان عمو کم کم دیدید بچه های فامیل یواش یواش کم پیدا شدند و دیگر بت اعظم رادیو نفتی همچین خاطره خواه نداره این بود که سر و گوشی به آب داد و فهمید بله در خانه ما د ستگاهی امده از انور آب نه تنها صوت پخش میکند که تصویر هم دارد .و برو بچ فامیل حالا دست به کار شده بودند و از فیلم شعله و بروس لی و طالع نحس ومرتضی و هایده و بیک ایمان وردی  و .... فیلم  در انبار میگذاشتند و وسیله سرگرمی و اسباب فرونشاندن کنجکاوی  فراهم بود .خان عمو هم اولها سر سنگینی میکرد از اینکه رشته امور از دستش در رفته ولی بتدریج کفه دستگاه سنگینی کرد .سرتان را درد نیاورم فیلم ها قدیمی بود مخصوصا اگر صحنه ای داشت  حداقل 16 صد باری عقب و جلو شده بود و گاهی گیر میکرد .یکروز در حال تماشای یکی از صحنه های حساس فیلم رزمی فیلم  گیر کرد و  به هیچ صراط مستقیمی در نمی آمد .خان عمو رو به من کرد و گفت برو بچه پیت  نفت را بیار  .

این همون صحنه ای که فیلم گیر کرد .


یکدفعه سکوتی محض در سرسرا پیچید و چند تا از کودکان دماغوی فامیل پخی زدند زیر خنده  منهم به هر زحمتی بود خودم را جمع و جور کردم و گفتم  خان عمو این با نفت کار نمیکنه .خان عمو آشفته شد از این  گستاخی و والدین هم برای اینکه دل خان عمو نشکنه کلی تشر بهمون زدند که چه معنی میده  رو حرف خان عمو حرف میزنی .البته خود خان عمو میدانست  کلاهش دیگه پشم نداره این بود که از مجلس رفت و دیگه هم تو مجلس تماشای ویدئو شرکت نکرد .خلاصه روزگار گذشت  و شوروی ور مالید و تیرانا را هم دیدیم بدبخت مردمش چه شیر و عسلی  میزدند  .خان عمو هم دلشخوش بود به همون رادیو برقی که دیگه نمیشد زیاد ازش استفاده کنه هر از چند گاهی درش می اورد و یک گرد گیری میکرد یکبار خاموش وروشنش میکرد ببینه صداش در میاد یا نه 

عرضم به حضورتون خان عمو یکماه پیش دوبار اومده بود خونه مون و دستگاه مودم اینترنت ام خراب بود چند بار  سعی کردم با هاش ور برم دوباره به اینترنت وصل بشم دیدم نمیشه .خان عمو گفت این چیه گفتم  به وسیله این دستگاه از اخبار روز با خبر میشم ولی الان خرابه  خان عمو هم نه گذاشت نه برداشت گفت پسر بپر برو پیت نفت را وردار بیار .


ماجرای خان عمو و رادیونفتی و پیت نفت حالا حکایته چپ ها شده زیاد از چیزی سر در نمیارند فکر میکنند یک  پارامتر Xوجود داره که  باطل السحر هر طلسمیه . بحران اقتصادی میشه بله کاپیتالیزم به پایان راه رسیده و همانند دوران پیشا تاریخی عصر  پارینه سنگی و همچون فئودالیسم حالا کپیتالیزم به انتهای خودش رسیده و  عصر استثمار به پایان خودش نزدیک میشود .

ال نینو و نا نینو و خشکسالی میشه  بله اینها پیامد دوری بشر از ارزشهای مارکسیسم میباشد .
بیماری ابولا می آید عزیزان نئو لیبرالیزم اقتصادی سعی دارد تا جان شما را بستاند مریضهای جهان متحد شوید 
گروههای تروریستی در خاورمیانه  و اروپا و آمریکای شمالی فاجعه درست میکنند دیوار برلین را به من برگردانید
خلاصه یک معجونی دارند برای هر درد بی درمان که با اعتماد به نفس به خورد همه میدهند  ما که کودکی مون رفتم پای رادیو نفتی شما زرنگ باشید برید  کنسول  بازی بخرید حالش را ببرید . 


۱۳۹۴ آذر ۱۳, جمعه

۱۳۹۴ آذر ۱۱, چهارشنبه

بهشت مجاهتین

دیشب خواب دیدم مرده ام .نکیر و منکر آمدند بالای سرم چند تا سوال پرسیدند پدر و مادرت آیا مسلمان بودند گفتم آری به خدا و گفتند آیا در زندگی دزدی، تجاوز یا کفران خداوند عزوجل نموده ای گفتم والله اگر چنین کرده بودم دوزخ مرا فرا گیرد .فرشته ای آمد وگفت دستت را بیاور جلو منکه نکته کنکوری را میدانستم سریع دست راستم را جلو اوردم .فرشته گفت ای ناقلا دستت راست ات را جلو اوردی تا کارنامه اعمالت بهشتی باشد منهم خنده ای کردم در حالیکه از استرس عرق سرد بر جبین داشتم .فرشته گفت نترس تو ایمنی برو به بهشت . 
 وارد محوطه بهشت شدم دژبانی تنومند بر در بهشت حاضر بود گفت ورودی جدید هستی ؟ جواب دادم بلی .گفتم اسم، اسم پدر و اسم پدر بزرگ من هم  همه را گفتم گفت همینجا وایستا رفت درون اتاقک و گوشی ورداشت تا بررسی کند هویت بهشتی جدید را .یک چند تا شوخی هم با رفیق همکارش کرد و گوشی را گذاشت و گفت بیا برو داخل من هم در یک حالت عجیب بودم راستیتش بیشتر از خوشحالی یکخورده کنجکاو بودم بهشت چگونه جایی هست .دژبان گفت اولین کاری که میکنی میروی معاونت مهمانسرا  تا سند یک خانه ویلایی را برایت بزنند .هر چند از ایران امده ای ولی عجله نداشته باش برای ازدواج با حوریان بعدا به این حرف من میرسی چون حوری زیاد است و در بدر شوهر تو هم نسبتا جوانی خوب سبک و سنگین کن حوری با کلاس اختیار کن .
اینجا زندگی راحت است غصه ندارد انقدر اینجا زندگی یکنواخت است که حوصله ات سر میرود سعی کن اینجا دوست پیدا کنی وگرنه زندگی ملال آور میشود .در ضمن سرت را توی رودخانه اشربه نکن بعضی از بهشتیان  بد دلند و خوششان نمی آید از دهن خورده باقی بهشتیان بخورند لیوان یکبار مصرف است بزن درون رودخانه و نوش کن .من هم تشکر کردم  ووارد بهشت شدم .

بعد از گرفتن کلید خانه  بهشتی و کمی استراحت راه افتادم به سمت دوست یابی و سراغ محله ایرانیهای بهشت .بعد از کمی پرس وجو   .یکی از بهشتیان ایرانی امد و جلو و گفت از ایران امدی گفتم بله شما هم ایرانی هستید گفت بیا که شانس آوردی بیا تا با جمع ما آشنا بشوی .سرتان را درد نیاورم منطقه ای درست کرده بودند به نام اشرف الجنتین  و رئیس داشتند به نام مسعوت.  محله اشرف الجنتین دو بخش داشت بخش اعراب و بخش پارسی در بخش اعراب چند خانه بزرگ بود از دوستم پرسیدم این خانه برای کیست گفت آن یکی برای ملک جلیل المقام عبدالله است .عبدالله در میان حوریان لول میخورد برای خودش سر مست بود .پرسیدم ان خانه برای کیست گفت این برای برادر عزیزمان صدام حسین تکریتی است  از خانه صدام دود بلند میشد و حوریان ماسک زده بودند پرسیدم چرا حوریان ماسک زده اند گفت طوری نیست صدام دوست دارد آزمایش شیمیایی کند تا حوصله اش سر نرود . آرام آرام به ته محله اشرف الجنتین رسیدم  دیدم از میان ویلایی صدای شیون می آید و دلم ریش شد گفتم این ویلا آز ان کیست گفت همانا این ویلای برادرمان ابوبکر البغدادی است و دارد داعش بازی در می اورد .

دم غروب شد رفیقمان گفت بیا تا یک حوری از بچه های خودمان به عقدت در بیاورم من هم چون کمی سرم گرم بود از باده بهشتی  نصیحت دژبان را فراموش کردم  و عین اسکلها  دست  اولین حوری معرفی شده   را گرفتم و برگشتیم خانه حال و هول .شب خوش گذشت جای شما خالی بود کم از صبح پادشاهی نداشت  .صبح حوری لگدی زد به پهلو که برخیز باید برویم به میدان اشرف الجنتین .با عیال سراسیمه و کنجکاو رفتیم میدان  اصلی .آنجا مردی با سبیل و موی پرکلاغی آمد و گفت حواستان کجا هست همه به هم نگاه کردند و دنبال حواسشان گشتند و چون حواسشان را پیدا نکردند جواب ندادند .مرد مو پرکلاغی گفت حالا که حواس ندارید باید بچه هایتان را بدهید به من بفرستمشان محله غربی بهشت جمع اوری فندق و بلوط برای جمیع بهشتیان آینده .حوریها هم باید همین الان ازمردان جدا شوند .همه گفتند صحیح است صحیح است .گفتم چی صحیح هست لامصب من عمری اذب اقلی بودن در ایران تازه یکشب است  همسر اختیار کردم ولمان کنید بگذارید زندگیمان را بکنیم .همان دوست دیشب ام چنان بر آشفت  که من هراسناک شدم خونم را بریزد . دست عیال را گرفتم و آرام آرام از میدان اشرف الجنه دور شدم تا جلب توجه نکنم  و شصتم را به ماشینهای در حال تردد نشان دادم و بالاخره  ماشینی را هیچ هایک کردم  در ماشین را بازکردم حوری را هول دادم تو و خودم رفتم بغل راننده نشستم گفتم جان مادرت تندتر برو ازاین محله بروم  که من در دنیا نیز از اینان گریزان بودم و بهشتشان هم بدتر از دوزخ است .