کل نماهای صفحه

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن ،شاه و مصدق هر دو قربانیان ارتجاع سرخ و سیاه اند ،

معتقدم که تاریخ ایران هنوز کالبد شکافی واقعی نشده و مورخان  دوران معاصر ما یا خائن هستند یا خائف و به سکوتشان به چند دستگی جامعه دامن میزنند و نیروهای اجتماعی را به جان هم می اندازند و البته در این بین ارتجاع سرخ و سیاه در گوشه ای با لذت به تماشای این برادر کشی فرزندان توسعه  نشسته و هر از گاهی جام خود را در  خون فرزندان وطن میزنه .

هیچ وقت  یکی از ما سوال نپرسید چطور در مملکت صبح درود بر مصدق میگفتند و شامگاهان  مرگ او را میخواستند و ما جماعت به راحتی از این داستان گذشتیم .
کودتای 25 مرداد با  عدم رضایت شاه در روز 25 مرداد توسط عوامل انگلیس و امریکا انجام شد و در دم شکست خورد .در سه روز باقیمانده تفاله های شوروی یعنی حزب توده   موقعیت را بر مصدق تنگ کردند و از آب گل آلود ماهی گرفتند و  با تظاهرات سراسری  به قدرت نمایی در خیابان پرداختند که هر فرد وطن پرستی جای مصدق بود ترجیح میداد به خود تبعیدی برود .در همین هنگام مصدق که دید  ملی شدن نفت پیش کش خرس شمالی در حال بلعیدن آش با جایش هست لذا ترجیح داد که  با میدان دادن به  قوای نظامی چپیها را بیرون براند لذا در یک توافق و سناریو فی البدایه که  مصدق انرا کلیک زد و شاه هم به آن پیوست .شاه به تهران آمد و مصدق به احمد آباد رفت تا آخوند کاشانی و حزب توده هر کدام هژمون مقدس خود را از این واقعه مطالبه کنند  که در پیوند نا مقدسشان در سال 57 کردند آنچه که دیدید .هر فرد وطن پرستی وقتی میدید پایتخت  دست حزب توده هست به تبعید میرفت و هر وطن پرست دیگری وقتی میدید چاره ای نیست به تهران باز میگشت تا لیدر ناسیونالیزم توسعه گرا باشد و کشور را از دهان شوروی بیرون بکشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر