کل نماهای صفحه

۱۳۹۵ آبان ۱۷, دوشنبه

حساسیت روی مساله پانترکیسم خنده آور است .

آذربایجان یعنی ایران ، ایران  یعنی خراسان .اینجا و آنجا میبینم حساسیت بیش از اندازه روی مساله آذربایجان است .الان دیگر هموطنان آذری ما همه جا ایران هستند.  خوشبختانه خودشان می میگند ما تهران را بی خونریزی فتح کردیم .اینها حرفهای پوچ و بی مغز هست اگه فکر کنیم آذربایجان از ایران روزی جدا میشه اصلا یکسوی فرهنگ ایران آذربایجان هست شیعه گران سنگ صفوی که احیا نظام شاهنشاهی ساسانی بود محصول آذربایجان هست .همچنانکه ترویج زبان دیوانی فارسی کار عزیزان خراسان بزرگ است .این پان قوم گرایی صرفا های و هوی ها کف روی آب است .مشروطه بدون آذربایجان معنا ندارد همین انقلاب 57 یک پایش در آذربایجان هست  جنگ هشت ساله بدون مقاومت و مبارزه آذربایجان بی معناست .غذاهای ایرانی بدون طعم و دستپخت آذریها خالی از لطف هست .زیاد این مسائل را جدی نگیرید . این بدلیل ضعف پشتوانه نظری ماست وقتی میگویم مذهب شیعه پرتوی از خورشید ایرانشهر هست به همین خاطر است .تمام اساطیر  باستانی ایران آمده ایینهای چند هزار ساله در مذهب شیعه آمده صرفا یک روی وهن آور احکام قضایی رویش کشیده شده که اتفاقا  جامعه دارد پس میزند و این حرکت تدریجی است .لذا شیعه را درون ملی گرایی ببینید  وگرنه جامعه میترسد و فرار میکند .جامعه یک حرکت کشویی دارد بصورت چیزی جذب میشود و دفع میشود و این نیروی رانش محصول کار ماست هرچه آسانتر برخورد کنیم و همگرایی بیشتر باشد و به اصطلاح فضا داده شود جنبش ملی گرایی پایدارتر خواهد ماند ما که نمیتوانیم در یک نسل ایدیولوژی حجاز را از سراسر ایرانشهر  بشوریم زمان میبرد کار فرهنگی لازم است و کار فرهنگی با داد و بیداد جور در نمی آید باید هزاران هنرمند و مد و محصول فرهنگی و آموزشی  و معلم و استاد با این تفکر درست کنی تا  دست جامعه را بگیرند تا تی تاتی کنند و راه ببرند .
ما در جنبش ملی گرایی اساتید بزرگ آذری زبان  داریم حساسیت روی آذربایجان نداشته باشید در صورت جدا شدن آذربایجان کوچکترین تکه اش همین مرزهای فعلی ایران است خیالتان راحت . خودشون که میگند ما سر گربه هستیم .

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

نیکی کریمی شاه ماهی هنر ایرانی


بعضی آدمها در سکوت پیش پای شما چنان قد میکشند و تو ناباورانه با خودت میگویی چقدر یک انسان میتواند انقدر رادیکال یکسره بر خودش  شوریده باشد  و عین یک سرو همچنان در حال قد کشیدن باشد  مدام خود قبلی را تخریب کند و بنایی نو بسازد و در اخر زیبا و تحسین بر انگیز باشد .


نیکی کریمی یک آیکن نسل متولدین دهه 50است . مجسمه وقار و زیبایی فریاد بیصدای نسل بعد از انقلاب  ، نماد فرار باشکوه از ابتذال  نسل قبل و بعد از خود ، تعریف دوباره هنرمند .یک انسان مستقل که در هیچ اراجیف  ایئولوژیکی نمیگنجد .
گاهی اوقات با خود می اندیشم چگونه یک انسان میتواند انقدر درست و درمون صیقل خورده باشد .نیکی کریمی یک دهه 50 ای موفق است دور از توهمات دهه سی و چهل و اتوپیا ،  آشنا به فرهنگ دهه پنجاه و شصت و دلسوز و نگران نسل دهه هفتاد .

برای اینکه بگویم چه خبر است  و ما باید کجا بایستیم و که را بالا بکشیم مجبورم از میان همهمه مزاحم دور شوم و نیکی کریمی را دوباره داد بزنم .

نیکی کریمی با عروس شروع موفق کرده میتوانست عروس سینمای ایران بماند ولی نماند و شد یک فرهنگ با انرژی و عمیق و روشن .او که  هنر را از طفولیت آغاز کرده از همان کورسوی نور در دل تونل  ظلمت دهه شصت  و جنگ بیرون آمد برای جامعه خسته و جوان  کشته داده و جنگ و انقلاب زده ، سوپر استار شد و زیبایی اش را هدیه کرد به همه ذهنهای پریشان  و افسرده تا شاد شوند انقدر فریبا و پرقدرت بود که مهرجویی   که همیشه در ستایش فقر و زیبایی فقر فیلم میسازد آویزان قد رعنای او شد و سارا را با محوریت اوساخت .بعد ها یکی یکی کارگردانهای فمینیست و ارزشی قطار قطارشدند  تا  ایدئولوژی خود را بتوانند به واسطه او به جامعه بفروشند .نیکی کریمی اما کاراکتر نقشهای آنها شد  ولی خودش باقی ماند .

رفت و درس خواند و شروع کرد به ساختن چون قدش بلند بود و صدایش رساتر لذا در هیچ پستوی سیاسی و ایدوئولوژیکی  جا نمیشد و نمیشود .ساخت و از درد مردم ساخت به معضلات دم و دستی پرداخت که جامعه به ان مبتلا است ولی چون روشنفکرانه نیست کسی دنبالش نمیرود  .و در آخر سوت پایان  را نواخت. در مورد جامعه ای که به خود رحم نمیکند و دنبال انتقام است قصاص میخواهد به خونخواهی همه انچه از دست داده و استیصال خود را در درمان این معضل نشان داد .
اما اشتباه نشود سوت پایان پایان هنرمندی او نبود او با شیفت شب دوباره ستاره شد فریاد بی صدای جامعه ای شد در جنگی دیگر جنگی بی صدا و مهیبتر از جنگ 8 ساله جنگی اقتصادی   برای از پای در اوردن جامعه برای فرسایش ایران و نهاد خانواده .
با هم  به صعود با شکوه او را در هنر به نظاره مینشینیم تا نشان دهم بیراه نرفته ام و پهلوان زنده را باید در جامعه مرده پرست بالا برد و نشان داد .



برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم مانهایم-هایدلبرگ برای کارگردانی فیلم سوت پایان (آلمان، ۲۰۱۲)
برنده جایزه امیل گوئیمت از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
برنده جایزه اینالکو داوران از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
برنده جایزه دبیرستان از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
نامزد دریافت جایزه چرخ طلایی از جشنواره بین‌المللی فیلم وزول برای کارگردانی فیلم سوت پایان (فرانسه، ۲۰۱۲)
نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم دوبی برای کارگردانی فیلم سوت پایان (۲۰۱۱)
نامزد دریافت جایزه بزرگ در جشنواره بین‌المللی فیلم فریبورگ برای کارگردانی فیلم چند روز بعد (سوئیس، ۲۰۰۷)
برنده جایزه عصای سفید از جشنواره فیلم تورین برای کارگردانی فیلم یک شب (ایتالیا، ۲۰۰۵)
نامزد دریافت جایزه الکساندر طلایی در جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی برای کارگردانی فیلم یک شب (یونان، ۲۰۰۵)
برنده جایزه بهترین بازیگر از جشنواره فیلم قاهره (۲۰۰۱) برای بازی در فیلم نیمه پنهان (تهمینه میلانی)
برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم تائورمینا (ایتالیا، ۱۹۹۹) برای بازی در فیلم دو زن
برنده جایزه صدف نقره‌ای برای نقش اول زن بطور مشترک از چهل و یکمین جشنواره فیلم سن سباستین (اسپانیا، ۱۹۹۳) برای بازی در فیلم سارا
برنده جایزه مونگولفیه نقره‌ای برای نقش اول زن بطور مشترک از یازدهمین جشنواره سه قاره 

نانت (فرانسه، ۱۹۹۲) برای بازی در فیلم سارا
----
داوری 
دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم باتومی، گرجستان (۱۳۹۴)
پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، تهران (۱۳۹۴)
بخش بین‌الملل سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر، تهران (۱۳۹۴)
بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم کلکته، هند (۲۰۱۴)
چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم پروین اعتصامی، تهران (۱۳۹۳)
پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم ادینبرو (رئیس هیئت داوران)، ادینبرو، اسکاتلند (۲۰۱۴
دوازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم پونا، هند (۲۰۱۴)
بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان، اصفهان (۱۳۹۲)
بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم پراگ، جمهوری چک (۲۰۱۳)
ششمین جشنواره فیلم ابوظبی (۲۰۱۲)
دهمین دوره جشن تصویر سال، تهران (۱۳۹۱)
چهل و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا، ترکیه (۲۰۱۱)
چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، تهران (۱۳۹۰)
چهل و چهارمین جشنواره فیلم کارلووی واری، جمهوری چک (۲۰۰۹)
چهارمین دوره جایزه ادبی والس (۱۳۸۷)
پنجمین جشنواره فیلم دبی (۲۰۰۸)
سی و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم هند، گوا (۲۰۰۸)
چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های آسیایی در وزول، فرانسه (۲۰۰۸)
بخش فیلم کوتاه شصتمین جشنواره فیلم کن، فرانسه (۲۰۰۷)[
پنجاه و هفتمین دوره جشنواره فیلم برلین (۲۰۰۷)
بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم دوربان، آفریقای جنوبی (۲۰۰۷)
هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کوتاه ازمیر، ترکیه (۲۰۰۶)
سومین جشنواره بین‌المللی فیلم ریکیاویک، ایسلند (۲۰۰۶)
پنجاه و هشتمین جشنواره فیلم لوکارنو، سوئیس (۲۰۰۶)
جشنواره فیلم دهلی، هند (۲۰۰۶)
جشنواره بین‌المللی فیلم دمشق (۲۰۰۴)
جشنواره فیلم رن، فرانسه (۲۰۰۳)
نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم نفت (۱۳۸۲)
چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی، یونان (۲۰۰۲)
----
کتاب‌شناسی (ترجمه)
عشق زمان غم (بر اساس ۱۰ داستان کوتاه از حنیف قریشی) [مجوز نشر آن صادر نشده است]
مجموعه اشعار یکصد شاعر زن چینی
نور ماه بر درختان کاج (ذن هایکو، اثر جاناتان کلمنتس)، ۱۳۸۵
نزدیکی (رمان، اثر حنیف قریشی)، ۱۳۸۴
بار دیگر، تولدی دیگر (اشعار برگزیده فروغ فرخزاد همراه با برگردان اشعار به انگلیسی و لوح فشرده‌ای محتوی دکلمه اشعار توسط نیکی کریمی)، ۱۳۸۳
آوازهایی که مادرم به من آموخت (زندگی‌نامه مارلون براندو اثر رابرت لینزی)، ۱۳۸۰
نمایشگاه عکس
گالری گلستان (بهمن ۱۳۹۱)
گالری توتال آرت، دبی (۱۳۸۹)
گالری گلستان (آبان ۱۳۸۸)

اکسپوی موسسه صبا (۱۳۸۷)
دوستدار هنرمندان و نه هنر بندان  و قهرمانان 

واقعی ملتمان باشیم و از بزرگواران فرهنگ ایران 


زمین حراست و حفاظت کنیم تا جامعه رشد و 


تعالی یابد .

۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

گدایی روحانی در کوجه باغ لندن ، رمز گشایی یک سفر مهم !

همانطور که پیشتر بر اساس  داده ها ی میدانی موثق   و با چشم و گوش بسته به شانتاژ ژورنالیستی تحلیل کرده بودم شوربختانه  حدسیات من در اینجا درست بود و تحریمها  به سطوح زیرترین کشور نفوذ میکند. هفته ای که گذشت حاوی دو اتفاق بسیار مهم بود اول از همه دیدار ایت الله خامنه ای با خبرگان بود و دیگری سفر مهم نماینده روحانی به لندن .
در دیدار اول ایت الله خامنه ای که تا اینجا ی کار حمایت زیادی از روحانی و برجام او نموده است لب به گله گذاری باز کرد که حکایت از فشار سنگین اقتصادی بر گرده نظام و کشور است آنجا که ایت الله خامنه ای به دیالوگ خود با رییس جمهور سوییس اشاره میکند که همه چیز در روی کاغذ رفع شده ولی در روی زمین چیزی نیست .
این سخنان بازتاب فشار شدیدی بود که مخالفان برجام به بدنه دولت و ایضا به رهبر وارد میکردند تا به برجام تن ندهد میشود  خط مقدم این تقابل را کیهان شریعتمداری دانست او که  مدرس جنگ روانیست حالا میتواند ادعا کند که تخمینهایش درست بوده 
از طرف دیگر روحانی میداند که برای رهایی از فشار حداقل به 400 میلیارد دلار نقد احتیاج دارد تا در ایران سرمایه گذاری کند تا بتواند نقشه اش راه هاشمی را عملی کند امری که سخت در گرو آمریکاست .
اما برای بهتر دیده شدن اوضاع لازم است به عمق برویم جمهوری اسلامی تنها ابزار لازم را در برابر آمریکا داده یعنی معادل 10 بمب اتم اورانیوم از دست داده ، قلب راکتور اراک را  با بتون پر کرده بدون اینکه چیزی بگیرد تنها 14 میلیارد دلار از پولش را باز پس گرفته . امریکا  همان برنامه ای را که با شوروی سابق و عراق پی گرفته بود اینبار در برابر ایران انجام میدهد یعنی تحریم  سپس مصالحه  مبتنی بر کاهش سلاح و سپس فرسایش  اقتصادی ، اجتماعی فرقی نمیکند با نظام باشید یا بر آن .آمریکا یک مجموعه بالقوه  را در غرب آسیا شناسایی کرده که تا 150 سال پیش همیشه یک بلوک قدرت بوده پس باید با بی ثباتی انرا همیشه از کار بیاندازد جدا از آنکه چه دولتی سر کار باشد  .پقطعا اورانیومهای غنی شده برگ پر ارزشی بود که ایران از دست داد .
 اتفاق شوم ولی مهم هفته گذشته  عدم همکاری بانکهای غربی با بانک های ایران است پیشتر هشدار داده بودم که سطح کنترل تراکنشها از شرکتها به اشخاص حقیقی رسیده اینک در یک اتفاق  مهم ، حسن روحانی نهاوندیان را به لندن فرستاد تا بتواند فایننس خریدهای روحانی را انجام دهد و البته ارتباط سوئیفت را راه بیاندازد و کدام ساده لوح است که نداند 90 درصد تراکنشهای روزانه جهانی  دلار پایه است .
از سوی دیگر روسها که قابل اعتماد نبوده و نخواهند بود و صرفا  یک رفیق زبانی هستند باز وزیر دفاع را دست خالی راهی تهران کردند با وعده تحویل اس 300 ابتدایی  همچنین کلیه فهرست خریدهای ایران را با اعلام طلب وجه نقد مسکوت گذاشته اند برای روانشناسی روسها باید بدانید روسها مانند سگ در برابر آمریکاییها مطیع خواهند بود با واق واق اضافه ولی در عین حال یک همدردی زبانی هم کشورهایی مانند ایران خواهند داشت اسلحه آنها هم مانند خودرو  لادایشان  در دی از ما دوا نخواهد کرد  .کشور در یک وضعیت آچمزی قرار دارد که فقط میتواند  روی صحبت یکی دوکشور مانند ایتالیا در تکنولوژی و ژاپن در خرید نفت حساب کند 
 و اما ایران هنوز یک اسلحه مخرب دیگر در چنته دارد که میتواند ضربه مهمی به اقتصاد آمریکا بزند و آن تخریب اقتصاد ایالت کالیفرنیا از طریق جذب سرمایه ایرانیان است که نیازمند شجاعت سران نظام برای بستر ساز ی فرهنگی و اجتماعی برای ایرانیان و سرمایه های مادی و معنوی انهاست .



۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

بهترین انتخابات از صدر مشروطه ، بهتر از این نمیشد مهندسی اجتماعی کرد



برای شروع باید بگویم  اگر محصول این انتخابات تصادفی بود که تصادف خارق العاده است واگر مهندسی شد که مهندسش کار کشته بوده .یعنی به بهترین وجه ممکن روحانیون یک سمت رفتند نظامیان سمت دیگر انگار الک بگیری دستت جدا کنی ،  هر کجای دیگر دنیا بود باید 3-4 تا جنگ داخلی و ماشین اعدام راه می انداختی تا  حاکمیت را جدا کنی انهم با این دقت و سرعت  یعنی سپاه باید امروز بسیار خوشحال باشد بیخود نبود اولین  خبرگذاری که تبریک گفت فارس نیوز بود و بلافاصله مجلسیونشان بدون ذره ای احساس ناکامی ، انگار بنده خدا ها رفتند حجامت کردند .بعد از کلی وزن کم کردن و طناب زدن و توی سونا خوابیدن چکمه پوشها تمام یدکی ها را باز کردند  و  اگر باری اوراقی بود کنار گذاشتند و یا وارد صندوق عقب رقیب کردند حالا هاشمی یک  لشکرپرو پیمون از پیران عمامه به سر دارد  حتی خمینی راهم چپاندند و سپاه خودش هست و خودش دیگر لازم نیست  عقب حوزه علمیه راه برود بهترین هدیه. تازه  مطهری را هم داده که نمیدانستند  با افکار پریشانش چه کنند .فقط از ضد زندگی ها علم الهدی مانده  و احمد خاتمی که فکر کنم بزودی یا انها را به راه می آورد یا  به حاشیه میرانند سلطان طوس هم که درروی تخت بیمارستان است   .تمام نکبت دهه شصت و هفتاد را هم بار هاشمی و الیگارشی آخوندی کرده و از آن تبری جسته .از انجایی که میداند دستورات ضد طبقه متوسط شهری بیشتر باب میل چپ نظام است حالا در غیاب تاجداران راست میتواند به راحتی فرمایش را زمین بگذارد و اعلام برائت کند.
 یک سازمان خالص و منظم .یک دولت ورشکسته را هم پشت قباله روحانیون گذاشته .انها به خوبی میدانند که بانکها ورشکسته کامل شده اند پس کنار کشیده اند تا سازمان بروکراسی روحانیون فرو بریزد و بعد در قالب منجی به جامعه برگردند بدون کمترین اصطکاک اجتماعی و فرهنگی با جامعه چون نیازی ندارند .اگر 4 سال پیش بود صد در صد مخالف بودم ولی الان بهترین و عمیق ترین اصلاحات را همین یارکشی تاریخی و جبری میبینم باید دولت سایه که هم توان تخریب دارد هم توان ساخت به راس بیاید تا عقب ماندگی را کنار بزند چون به هر حال اینان مسلط به علم خرافات نیستند و هسته سخت قدرت در دستشان است اگر قرار باشد روزی با دنیا به تفاهم برسند اینان میتوانند برسند .همانطور که فقط خمینی میتوانست مک فارلین را به تهران بیاورد با کیک و انجیل و کلت و موشک فونیکس بگیرد   از کشتی اسراییلی و پول را به ضد کمونیستهای نیکاراگویه بدهد .
از سال آینده هر چه به جلوتر بیاییم  مخصوصا به پاییز 95 مشکلات اقتصادی عمیق تر و نمایانتر  میشود 50 درصد رای نداده جمعه 7 اسفند پایتخت  بر خلاف تصور از جنوب شهر بود و شکم گرسنه قر و فر برنمیدارد و دولت روحانی را فقط دعای پاپ نجات میدهد و بس .باز هم تاکید میکنم برای نیل به جمهوری ایرانی با حداکثر توان به روحانی فشار بیاورید سکولاریزم در دسترستر از همیشه است  منتظر نباشید خدا شما را از جزیره بیرون  بیاورد سوار کشتی شوید بدون زحمت  .

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن ،شاه و مصدق هر دو قربانیان ارتجاع سرخ و سیاه اند ،

معتقدم که تاریخ ایران هنوز کالبد شکافی واقعی نشده و مورخان  دوران معاصر ما یا خائن هستند یا خائف و به سکوتشان به چند دستگی جامعه دامن میزنند و نیروهای اجتماعی را به جان هم می اندازند و البته در این بین ارتجاع سرخ و سیاه در گوشه ای با لذت به تماشای این برادر کشی فرزندان توسعه  نشسته و هر از گاهی جام خود را در  خون فرزندان وطن میزنه .

هیچ وقت  یکی از ما سوال نپرسید چطور در مملکت صبح درود بر مصدق میگفتند و شامگاهان  مرگ او را میخواستند و ما جماعت به راحتی از این داستان گذشتیم .
کودتای 25 مرداد با  عدم رضایت شاه در روز 25 مرداد توسط عوامل انگلیس و امریکا انجام شد و در دم شکست خورد .در سه روز باقیمانده تفاله های شوروی یعنی حزب توده   موقعیت را بر مصدق تنگ کردند و از آب گل آلود ماهی گرفتند و  با تظاهرات سراسری  به قدرت نمایی در خیابان پرداختند که هر فرد وطن پرستی جای مصدق بود ترجیح میداد به خود تبعیدی برود .در همین هنگام مصدق که دید  ملی شدن نفت پیش کش خرس شمالی در حال بلعیدن آش با جایش هست لذا ترجیح داد که  با میدان دادن به  قوای نظامی چپیها را بیرون براند لذا در یک توافق و سناریو فی البدایه که  مصدق انرا کلیک زد و شاه هم به آن پیوست .شاه به تهران آمد و مصدق به احمد آباد رفت تا آخوند کاشانی و حزب توده هر کدام هژمون مقدس خود را از این واقعه مطالبه کنند  که در پیوند نا مقدسشان در سال 57 کردند آنچه که دیدید .هر فرد وطن پرستی وقتی میدید پایتخت  دست حزب توده هست به تبعید میرفت و هر وطن پرست دیگری وقتی میدید چاره ای نیست به تهران باز میگشت تا لیدر ناسیونالیزم توسعه گرا باشد و کشور را از دهان شوروی بیرون بکشد .

من با رفسنجانی به میدان تیان آن من نمیروم چرا که خمینی با ریش درازش آن جا چمباتمه زده


قبل  از هر چیز باید نقبی بزنیم به تاریخ نه چندان دور چین  و به سال 1989 درست  اولین ایستگاه  قبل از انکه چین قدرت اقتصادی شود چون احساس میکنم ما درست در همان نقطه هستیم بی برو برگرد  .
سال 1989 رهبران چین به این نتیجه رسیدند که با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم  و اینکه شوروی دیگر نفعی نداشت و هر انچه از صنایع نظامی مقدور بود از خرس سرخ گرفته بودند به سمت  غرب بروند و اقتصاد و تکنولوژی را پربار کنند و ریشه این دلیل اصلا ایدئولوژیک نبود غرب در اواخر 1989 با مهندسی دقیق مارگارت تاچر و با عاملیت رونالد ریگان  و خر حمالی عربستان سعودی در یک  نقشه دقیق شوروی را در تمامیتش زمین زد وهر چه توانست در تابستان همان سال از اردوگاه سوسیالیزم کند و به خود افزود از رومانی و المان شرقی و چک اسلاواکی و ... ولی تیغش در چین نبرید چون چین خود یک پای تمدن سازی بود و نمیشد مثل دیگر کشورهای ریز و درشت  بلعیده شود لذا تصمیم گرفت وارد مشارکت با رهبران خلق چین شود ولی میراث مائوییسم بسیار سنگین بود و باید به هر ترتیب ممکنه آنرا در خود حل میکرد و پوست می انداخت تا بشود غول کنونی و کارخانه دنیا ولی حزب کمونیست چین  یکنواخت نبود و رقابت درون حزبی برای رسیدن به این شراکت با غرب بالا گرفت .زائوزیانگ یکی از رهبران چین به طمع افتادکه  میراثدار این آشتی تاریخی باشد و چون از سخت افزار  لازم بهره مند نبود دست در جیب دانشجویان و اعضا واخورده حزب کمونیست چین کرد و شورش کف خیابان را رقم زد و  رفت آنچه رفت شکست قطعی و همیشگی مائوییسم  به هزینه جوانان معصوم  زائوزیانگ که دید در این قمار باخته است برای همیشه از صحنه سیاسی چین محو شد .

 سرمایه داری جهانی یک سیکل کامل است و در قلب خاورمیانه یعنی ایران قیف تنگ شده و کل سیکل عاصی از این تنگناست و میخواهد با ایران  دسترسی داشته باشد چون خریت ممکن است مواد اولیه برود شرق دور و ساخته شود و دوباره برگردد به غرب و خاورمیانه که توان مصرف دارند و بازار شرق آسیا تقریبا به حداکثر رشد برق آسای خود رسیده است و توان رهبری اقتصاد جهانی را بیش  از این  ندارد پس نیاز هست ژئوپلتیک اقتصاد با هارت لند منطبق شود ( هارت لند شامل کشور ایران عراق ترکیه و جمهوری های شمالی ایران است از همینجا کوروش به 40 درصد جمعیت دنیا حکم میراند اگر کسی هارت لند را بگیرد دنیا را گرفته است )لذا امریکا اگر توانست با ضرب اگر نتوانست  با مشارکت میخواهد اقتصاد این منطقه  را دریابد . و در اینراه  سعی کرده در تمام مدت دو دهه گذشته  نقشه خود را به جلو ببرد اگر شد با لشکر کشی نشد با نامه نویسی لذا در پسا برجام دوطرف به یک نقشه راهی برای این مشارکت دست پیدا کرده اند ولی عاملیت پروژه از دوطرف در پیچ و تاب است هم جمهوری خواهان میخواهند در امریکا طرف معامله باشند  هم چپ های ایران .
چپ ها همینقدر که دست دلباز هستن در تمام دنیا به وقتش فجایع بدی هم می آفرینند چون چپ فقط احساسی است و منطقی نیست و کننده پروژه نیست و نخواهد بود چون هر چیزی قلقی دارد و باید در نوبه خود تند و کند را ضمیمه هم کنی .

در تمام سالهای بعد از خرداد 76 رفسنجانی یک بازنده بزرگ بوده و از این لحاظ نوعی رقابت با خامنه ای احساس میکند و هر طور که شده میخواهد از خجالت خود دربیاید و همیشه در این مسیرکشور را به ضرر می اندازد و از جیب افراد معصوم نشخوار میکند .روحانی در انتخابات قبل بخت خود را آزمود تا شاید بتواند در این مسیر نانی ببرد و ایت الله خامنه ای چون مشکل تاریخی با او نداشت راه او را باز گذاشت و راه هاشمی را بست زیرا میداند ستیز او کور است .هر دو طرف میخواهد با امریکا مشارکت کنند ولی روحانی کمی عجول است و سر سفره برجامی نشسته که معمارش او نیست و حق العمل کارست ولی او  چون سرمایهای ندارد لذا از زیر قیمت فروختن مال بی میل نیست در صورتی که صاحب مال راضی نیست همین اول معامله ارزان فروشی شود  روحانی همچنین احساس میکند هاشمی دیگر چیزی برای کردیت دادن به اوندارد لذا زیاد نمیخواهد با او تا اخر راه برود رفسنجانی هر از گاهی صورتحساب خود را برایش میفرستند و روحانی خنده ای میکند و چایی برایش میریزد  و زیر  لب انرا میپیچاند با این لفظ که  منکه در نرفته ام دیر نمیشود و من خوش حسابم .برای رسیدن به این مشارکت  با غرب مائوییسم یا خمینیزم باید از میان تهی شود وبه موزه تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی برود ولی هاشمی تمام کردیتش خمینی است و سرمایه ای به جز آن ندارد لذا با تمام قوا سعی در مسدود کردن این مسیر دارد لذا ژنرالهای بدنام را بسیج کرده تا همراه خود و بدنه معصوم و ساده لوح اصلاحات به میدان تیان ان من بروند که چیزی برای ما در آن نیست و فقط ما را در خمینیزم نگه میدارد .آمریکا ترجیح میدهد نظاره گر باشد اولا خود چه عاملی را برای این پروژه بر میگزیند و طرف را هم 4 چشمی زیر نظر گرفته که کدام طرف سر آن دیگری را میکوبد و البته همیشه این سرکوبیدن را به عنوان زخم زبان در دست داشته باشد .لذا من هیچ خیری از سوی هاشمی نمیبینم و نبردش را دونکیشوت وار میدانم که هیاهویی برای هیچ است و بهتر است ضعیف در نظام طبیعت حذف شود فقط دلم برای بدنه معصوم میسوزد که خرج آفتابه نشوند .





۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه

جمهوری اسلامی اگر زنان و اقتصاد و شیر پرچم ایران را آزاد نکند ظرف دوسال سقوط میکند ، ساعت خود را تنظیم کنید

افسوس که ما حال  و حوصله خواندن تاریخ نداریم که هیچ حس   به یاد آوری تاریخ دم ودستی را هم نداریم .جمهوری اسلامی در پایان همان راهی است که پیش از این شوروی پیمود ابتدا با پیمان های کاهش بمب های اتمی زهرش گرفته شد و سپس به کمک بازوی خاورمیانه ای امریکا یعنی عربستان با تولید هرچه بیشتر نفت و کاهش بهای ان اقتصاد شوروی را از پای انداخت  ودر افغانستان پا پیچ اش شد  آمریکا در حال حاضر دوباره به این بازی  تجربه شده روی اورده و اگر جمهوری اسلامی نجنبد بلا شک در کمتر از دو الی سه سال سقوط میکند  و ایران را هم با خودش پایین میبرد عدم علاقه کشور انگلستان و آمریکا از سرمایه گذاری در ایران  سیگنال مهمی را میرساند که این وضعیت گشایش اقتصادی دریچه ای در حال بسته شدن است و این روزنه موقتی بزودی بسته میشود  و ایندوکشور ترجیح میدهند قدری صبر کنند تا بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی همه بازار را از آن خود کنند .

جمهوری اسلامی ایران در حالی وارد  برجام شده که اولا همزمان در دو جبهه میجنگد اولی با دشمن سنتی خود یعنی آمریکا و دومی عربستان ، جنگ ایران و عربستان  که به وضوح جنگی به بزرگی جنگ های جهانی ولی در ابعاد منطقه ای است میرود که وارد مرحله ای مهم شود که هرکس مقاومت بیشتری انجام دهد برنده است درست مانند یک دو ماراتن و حریف از انواع امکانات بهره مند است و دونده ایرانی با دهان روزه  دارد همچنان میدود .

جمهوری اسلامی در حالی نیاز به دوپینگ دارد که عملا با یک پا میدود .ایران به جهت فرار نخبگان و تکنسینهای کمتر سیاسی و سرمایه های  کمتر دلخوش با مشکلی جدی مواجه هست و حجم بزرگ  دعوا نه به خاطر مسائل سیاسی که بر اساس آزاد نبودن زنان ایران و در کل آزادیهای اجتماعی است که 4 دهه است قفل  شده و این صندوق اهنین و سنگین به پای نظام هم بسته شده و هر جا برود پای حاکمیت را هم با خود میبرد و حجم عظیم  مهاجرت  تخصص و سرمایه به خاطر مشکل پوشش زنان  است و  رودرو گذاشتن ایرانیت ایران با اسلامیت که  اگر ایران نباشد  از شیعه چیزی  باقی نمیماند  .از طرف دیگر بیرون راندن سرمایه گذاری  ایرانیان به خارج از کشور عملا باعث شده که ایران بی سلاح اقتصادی مجبور به التماس از اروپا برای رفع مشکلات شود در حالیکه اروپا ییها بدنبل منافع خویشتن میباشند از این معامله همچنانکه هر عاقلی از همه امکانات بهره میجوید .
از طرف دیگر رشد توریزم و و حتی ورود و خروج سرمایه گذاران خارجی بدون آزاد سازی اجتما عی بسیار سخت زمانبر و پرهزینه است .

 دو ماراتن سیاست وارد مرحله حساسی شده و حریف هیچ رحمی نخواهد کرد  و دست پای ایران را قطع خواهد نمود بکش تا زنده بمانی  جمهوری اسلامی فرصت دارد به جای فروپاشی بیهوده و جنگ داخلی و حوادثی چچن و از دست دادن هژمون منطقه ای درایت به خرج دهد و با از میان برداشتن مشکلات خود با مردم ایران که بیشتر اقتصادی و اجتماعی و در صد کمی سیاسیست برنده این مسابقه حیاتی شود  و تاریخ هرگز به بازنده رحم نخواهد کرد .


۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه

روحانی ممکن است در یکی از این سفرها به سرنوشت چائوشسکو دچار شود کالید شکافی یک انقلاب

روحانی بازی خطرناکی را با اقتصاد ملی شروع کرده و بی اعتنا به تبعات آن مجری کاپیتالاسیون اقتصادی و رکود روز افزون بنگاههای اقتصادی داخلی و واردات بی رویه به نفع غرب است  .او یک هدف را دنبال میکند از بین بردن صنعت و دادستد داخلی از هر نوعش برای وارد کردن غول اقتصاد جهانی به صورت یکباره راهی که پیش از این ناصر الدین شاه آزمود .چائوشسکو همانند روحانی بی اعتنا به بیکاری و رکود داخلی خواهان پیشبرد ایدئولوژی اقتصادی خود بود .او در حالی در دسامبر 1989 دست در دست رفسنجانی گذاشت که فکر نمی کرد 1 هفته بعد کاخ ریاست جمهوری و جانش را از دست دهد .او پس از بازگشت از تهران در حالیکه مشغول خطابه در بخارست بود ناگهان با موج اعتراضی رو برو گشت . موج اعتراض به حدی بود که او مجبور شد با هلیکوپتر مخصوص ریاست جمهوری فرار کند در ادامه ارتش و قوای نظامی به انقلابیون پیوستند و او در دادگاه نظامی به همراه همسرش به مرگی تلخ محکوم شد حکم بلافاصله اجرا شد .ممکن است روحانی در یکی از این سفرها در حالیکه متن قرار دادهای استعماری را امضا میکند با کاغذ کوچکی مطلع شود: به تهران برنگرد پاستور دیگر در دستان روحانیت نیست .و او باید بلیط ریاض ابتیاع کند .

۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه

اسکار واقعی برای پل چوبی بود نه جدایی نادر از سیمین ، هوس لمس بدن شیر

«پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. این‌جا و اکنون، محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی به‌جا مانده در قلب شهر پر هیاهو

میخواهم توی این پست اشاره کنم  که چقدر ما جماعت حتی در لذت بردن و خر کیف شدن منتظر خط و ربط فرنگی هستیم و یک داستان نخ نما  شده جدال سنت و مدرنیسم را به ما میتپونند و ما

 هم بزور بزور مشعو ف میشیم .چرا که فرنگی تصورش از ایران در حد قجر یا حداکثر 50سال پیشه و ذوق زده از اینکه بله مردمانی در خاورمیانه هم گوشه چشمی به مدرنیزم دارند و در  این راه هستند پس بهتر است با حداکثر تشویق مصنوعی داستان را بولد کنیم و در ویترین بگذاریم .شرط میبندم همان جماعتی که فیلم اخراجیها را نگاه کردند و تا مخرجشان جر خوردند مشتری جدایی نادر از سیمین بودند و خرکیف روشنفکری .در صورتیکه مهدی کریم پور برومند به ساده ترین وجه ممکنه محیط اجتماعی و سیاسی ایران را نشان میدهد و سر آخر راه را هم نشان میدهد و این حتمی ترین و واقعی ترین   پیشامدها خواهد بود  .


خلاصه داستان امیر و شیرین ( رادان و افشار ) در دهمین سال ازدواج قصد دارند به خارج بروند  ولی راه خروج (تغییر را نمیدانند ) امیر و شیرین  که  سال نو را در ویلا خوش میگذرانند ناگهان با ورود شاگردان  صبوحی (مهران مدیری )  غافلگیر میشو ند امیر از یکی از آشنایان میپرسد اینها را کجا پیدا کردید  و او پاسخ میدهد انها ما را پیدا کردند  صبوحی مدرن است و شاگردانش همه جمعند او چند تا پیرهن بیشتر پاره کرده   او داستان سفر به آفریقا و  رفتن در قفس 6 شیر را  بازگو میکند  و از لمس بدن شیر میگوید امیر میپرسد چه حسی داشت صبوحی ابتدا طفره میرود ولی در سکانسی دیگر به امیر میگوید وقتی شیر تصمیم به شکار میگیرد با تمام وجودش این کار را میکند و رویا اش را واقعی میکند در همین خلال او را ترغیب میکند تا شیرین را برای کارهای مهاجرت  به دبی بفرستد( شیرین ناموس وطن  و امیر نماد نسل اصلاحات و  مهاجرت یعنی تغییر رادیکال ) 
در همین حین ماجرای انتخابات 88 رقم میخورد و امیر معمار ساختمانیست که سرمایه گذارش سرداری از سپاه امیر که سخت  فکرش درگیر مهاجرت و تغییر رادیکال است حواسش به ساختمان نیست ولی در عین حال میخواهد سردار را راضی نگاه دارد  و از راه تکمیل ساختمان او سرمایه مهاجرت را جمع کند ولی سردار ساده نیست به سراغ ساختمان می آید و با لگد تمام فونداسیون او را تست میکند و میگوید این بود کیفیت این تف ماله این طاقت لگد من را نداره چه برسه به زلزله  . 
 دراینجا دو داستان دیگری هم همپای این قصه مهاجرت شکل میگیرد  عشق قدیمی امیر به نازلی که  باعث شد او از دانشگاه اخراج شود  بر میگردد نازلی دهسال پیش به علت حوادث کوی دانشگاه از ایران رفته و با یک هلندی که به جرم جاسوسی (خبرنگاری ) در حوادث بعد از انتخابات  در زندان است ازدواج کرده .امیر دوباره هوس عشق نازلی میکند (چپ فراری  و رادیکال ) او همچنین دارد  همسر خودش را از دست میدهد چون دیگر به او اطمینان ندارد  و دلواپس که با صبوحی روابط دارد و از طرف دیگر عشق دوباره او با نازلی  پیش همسرش شیرین افشا شده .

امیر مشکل دیگری دارد خواهرش  عاشق پسری است پر اصل و نسب و کار  بلد ولی ژولیده که پدر امیر او را پس میزند ( سنت) و نمیخواهد  دخترش  ( ایران  فردا )را به او بدهد 
در همین حین خواهر کوچک امیر در ماجرای انتخابات 88 دستگیر میشود حالا مشکل امیر  دو زندانیست  به علاوه عشق قدیم و همسری که دارد از دست میدهد .

در پایان سردار ( سپاه) به دادش میرسد و  خواهر کوچک امیر(ایران  آینده ) و همسر نازلی را آزاد میکند به قید ضمانت سند امیر .امیر دیگر سرمایه ای ندارد برای مهاجرت       ( تغییر )  و به دامان همسر بر میگردد مقداری پول به دوست پسر خواهرش میدهد تا زندگی را از سر بگیرند و پدر ( سنت ) را به داماد آینده نشان میدهد که او اگر چه شبیه ما نیست و ژولیده ولی قابل اطمینان است و پر اصل و نسب .

«ـ نازلي! بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . .»

نازلي سخن نگفت؛
سرافراز
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت . . .


«ـ نازلي! سخن بگو!
مرغ سكوت، جوجة مرگي فجيع را
در آشيان به بيضه نشسته ست!»

نازلي سخن نگفت؛
چو خورشيد

از تيرگي برآمد و در خون نشست و رفت . . .

نازلي سخن نگفت
نازلي ستاره بود
يك دم درين ظلام درخشيد و جست و رفت . . .

نازلي سخن نگفت
نازلي بنفشه بود
گل داد و
مژده داد: «زمستان شكست!»
و





رفت . . .


۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

سرمایه گذاری روی اصلاح طلبان شکست میخورد ، ایران آبستن بناپارت است ، دنیا چشم چران زرتشت ایران است



ازآنجا که اقتصاد را عامل مهمی در ساخت اجتماع و سیاست میدانم لذا این تحلیلم را برپایه اقتصاد میگذارم . اصلاح طلبان چون جریانی کاذبی از آزادی و توسعه هستند به پایان عمر خود نزدیک میشوند و مژده میدهم  فرزندان ایران را که ایدئولوژی خمینیزم به پایان راهش نزدیک میشود و چپ نظام در سراشیب سقوط نهایی است و ایران آماده میشود تا این گندم نماهای جوفروش را برای همیشه از صحنه سیاست ایران حذف کند و این گام مهمی است برای رسیدن به جمهوری سوم که همان جمهوری ایرانی است نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش .
البته اینراهم اضافه کنم که چپ ایران یک کارخانه عظیم ژورنالیستی دارد تا قورباغه راجای قناری بفروشد و سرمایه عظیمی در این مجرا قرار دارد و این کارخانه مغز شویی سالهاست که ضحاک وار مغز ها را میجود ولی بزودی خط تولید قطع میشود چون متریال دارد ته میکشد .

اما راه درست  سرمایه گذاری روی نظامیان است که یک  لشکر اماده و پر پیمان دارند و متعلق به قبیله اخوندها نیستند جنگ بزرگی به پهنه ایران روبروی ماست که در یک سو حوزه قرار دارد  و علم خرافات و سرمایه داری دولتی و منتصبان و کارگزاران روحانیت  و در یکسوی دیگر مردم که خواهان تغییر هستند و زندگی را نه در متون فلسفی و لمعه و شرح شمسیه در ترکیب با آرا کانت که در عمل ودر آستین بالا زدن هنری فورد در کارخانه اش می بینند و  میدانند و خسته اند از کلمات بی سر و ته و خیلی ساده کار میخواهند و همسر و خانه و امنیت و افتخار و شادی و ایران و  مایوس اند از جنگ حیدری   نعمتی که کار توسعه ایران را 4 دهه است متوقف کرده و تیغه  بروکراسی زنگ زده در مرداب  روحانیت را که به ذبح جوانی و کار و طبیعت نشسته با ترنم اسلام ایشالله ماشالله  بر لب و کارد برگلو اسماعیل وطن   .
روحانیت حتی جایگاه منبری خود را از دست داده و حالا تعلیم داده های کت و شلواری دارند آیت الله ازغدی میشوند  ونوحه خوانی هم دارد از دست روحانیت در می آید .و این پایان کار روحانیت است .
اما آمارهای اقتصادی را شما بهتر و یا کیفیت تر از من میدانید .نفت پایین ، بیکاری باضریب بالا در شهرها علی الخصوص درمیان قشر تحصیلکرده ، همه و همه پایان اقتصاد حجره است و باید آستین را بالا زد و رخت خرافات را تن جامعه کند و قانون زدایی را در دستور کار قرار داد .ومن داو تحلیلم را روی نظامیان میگذارم که بالاخره سکوت را خواهند شکست و یوغ را برای همیشه از گردن خود و پای ایران باز خواهند کرد و جامعه جهانی خوش امد خواهد گفت علی الخصوص که   ایران در منطقه مهمی است  و دنیا چشم چرانی میکند تا  ققنوس زرتشت را از میان اینهمه قبیله  ختنه کرده اصحاب  حجاز باز شناسد و الله عربستان دارد خود با پای خویش به غرقاب  مرداب نفت میرود  .
برای آندسته از تحول خواهان که نا امیدند و دنبال انقلاب و آنرا در اعتصاب در کوره روستاها میجویند میگویم سر بگردانید که انقلاب امروز متولد شد و در عین شگفتی از دل حاکمیت .امروز  همان  بسیجیها که گوشت دم توپ روحانیت بودند در همه این سالها امروز ترمز برید و به صورت کارگزاران  عمامه و بشکه نفت خدو نداخت
 ( اشاره به تجمع بسیج در برابر شرکت  نفت و پرونده کرسنت ) .
لذا ما تا زایش بناپارت ایرانی فاصله ای نداریم و نسل ما میرود تا جهل 57 را برای همیشه به زباله دان تاریخ بیاندازد .

۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

نظام عزیز راه مبارزه با تهاجم فرهنگی ملی گرایی است و بس

این پست من عکس است و عکسها سخن میگویند .معتقدم بزرگترین خیانتی که قاجارها کردند از دست دادن سرزمینهای  شمالی ایران نبود تهی کردن فرهنگ ایران بود و یک فرهنگ زمانی تهی میشود که از عناصرش خالی شود .عناصر فرهنگ آداب و رسوم و جشنها و ماتمها  و غذاها و لباسها و ادبیات آن است .


راه مبارزه با فرهنگ غرب بگیر و ببند و این بیلبورد احمقانه نیست 
 دلیلی ندارد که پلیس یک کشور هزینه روشهای نابخردانه شود  و بخشی از جامعه در مقابل بخشی دیگر قرار گیرد 
یا عزیزترینمان را که  در راه وطن و ناموس آن فداکاری کردند هزینه کنیم .
به گواه همه بزرگان یک پایه تمدن بشری فلات ایران بوده است غنی و پر. وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد. به جای صرف هزینه های بیخود لباس منرا به من بده .
میتوان آشتی با خودمانرا از لباس مدارس شروع کرد و تولید وامانده را از این طریق به حرکت در آورد با الهام از لباسهای خودمان با منسوجات داخلی به طوری که فشاری به اقتصاد خانوار ایرانی نیاید و بخشی از اقتصاد بومی ما به حرکت دربیاید .تو را خدا نگاه کن ما به این زیبایی لباس زیبا تن من بپوشان ذهن زیبا خودش می آید .










۱۳۹۴ بهمن ۸, پنجشنبه

بالاترینیها بلد نیستند بیایید تا یادتون بدم چه جوری از بالاترین استفاده کنید

با احترام به ارواح طیبه کاربران بالاترین باید خدمت تون عرض کنم شما اینکاره نیستید داداش ، آبجی الکی فحش میدید به این و اون تو نظام .بالاترین ابزار گفتگوی ما در جامعه هست بالاترین ابزار ما برای توسعه هست با بالاترین میشه دونه کاشت و تن تن گندم برداشت کرد دلخوش  به چند تا کامنت و نمره نباشید کامنت تانرا در سرمقاله های کیهان و فارس نیوز و تسنیم بیابید .بگذارید اینجا برای خودم یک پپسی باز کنم که ارزش اش را داره اگر یاد بگیریم .
ادعای من 
1- ویدئو انتشار یافته در باره دارک توریزم  6 روز پیش 
https://www.balatarin.com/permlink/2016/1/22/4076801

جواب اینجا امروز 
2- پست من در باره انتخابات فرانسه :
https://www.balatarin.com/permlink/2015/12/8/4027248

طفلک بی بی سی هنوز داره به در و تخته میزنه اینجا 

تاکید من بر ملی گرایی اینجا بی بی سی ایضا 
البته نویسنده بلد نیست شور انگیز بنویسه  باید توخونت باشه ملی گرایی تا جذاب بنویسی

مقاله من درباره ویروس وبا سرخ وتاریخچه خونبار چپ : 
تاریخ ایرانی مصاحبه استاد عزیز غنی نژاد (حلال حلالت ما شاگردیم )اینجا 

پست من در مورد حمله به سفارت و شبیه سازی داعش با عربستان 
https://www.balatarin.com/permlink/2016/1/5/4057726

مقاله جواد ظریف در نیویورک تایمز چند روز بعد اینجا 

و البته چند  مورد دیگر هم دارم دم دستی از هفته پیش که ترجیح میدهم نگویم 
عزیزان ما زیر ذره بین هستیم و ناخوداگاه دیالوگ داریم با بخشی از حاکمیت زرنگ باشید و مفاهیم توسعه را منتشر کنید کمکی باشیم برای هموطنانمان من در پست قبلی گفتم ما سخت افزار نداریم ولی نرم افزار داریم بیاییم نرم افزارمان را به حاکمیت بدهیم نرم افزار ما ناسیونالیزم ملی گراست حاکمیت را به این سمت ببریم .ایده هایمان را که گره از اقتصاد از اجتماع و از سیاست باز میکند با اعتماد به نفس نشر دهیم ما در مرحله بسیار مهمی از تاریخیم بیایید دست بر دست هم دهیم به مهر میهن خویش راکنیم آباد 

شرط بندی نکنید ولی اگر شرط بندی کردید روی اسب برنده قمار کنید


سفر روحانی به قلب فرهنگ غرب یعنی  رم  به مضحکه ای برای نظام تبدیل شد و دردا که این حجاب سنگها به نام ایران نوشته میشود .مشکل من با پایوران نیکدل اصلاحات  این است که روی قبری زار میزند که مرده ای داخلش نیست .معتقدم که اگر اصلاحاتی بخواهد در ایران صورت گیرد هزار سال دیگر از جناح چپ حکومت صورت نمیگیرد چون اینان وابسته به الیگارشی روحانیتند و معنای آزادی  آنان  ترجمه آزادی اجتماعی ، اقتصادی و در نهایت سیاسی نخواهد داشت و آزادی در اندیشه آنان کلمه ایست ثقیل و فلسفی که به کار ما نمی آید و دستاویزیست برای رفتن به هرم قدرت و منافع رانتی .
اصلاحات در ایران در نهایت توسط همین جناح راست صورت خواهد گرفت که اینها اغلب ملبس به لباس روحانیت نیستند یا نظامی هستند یا کت و شلواری و اگر روحانی هستند  حداقل 4 تا جزوه اقتصادی مانند آخوند مصباحی مقدم خوانده اند و حرفهای آنان ترجمه زمینی دارد نه ابابیلی  بر فراز آسمان حجاز 1400 سال پیش .

سفر احمدی نژاد به ونزوئلا را وقتی  میگذاری کنار  عکس  سنگهای برهنه موزه ایتالیا داستان دستت می آید که حرف حساب من چیست و کدام گندم نما جو فروش است  وکدام  داوطلب آزادی اجتماعی .

طرف انگار دارد فرار میکند و در همان حال عبا را سفت چسبیده زبان بدن از سر درون میگوید 
مقایسه کنید با عکس زیر راحت مانند مادر و فرزند بدون فکری آلوده اطرافیان هم دارند میخندند و ذهنشان در بند نیست 



البته من نمی گویم احمدی نژاد بهترین است ولی در پیش فرض بد و بدترین احمدی نژاد شایسته بدترین نیست بلکه روحانی بدترین است .
تحریم انتخابات بدلیل منافع خانوادگی علی الخصوص در شهرستانها بسیار دور از انتظار است و فکر میکنم عملی سخت است به همان نسبت که در انتخابات ریاست جمهوری آسانتر است .لذا اگرانتخاب میکنید چشم را قدری بیشتر باز کنید یک نفس عمیق هم بکشید بلکه اکسیژن به مغزتان برسد به کت و شلواریها رای دهید چون اینها آخوند نیستند و عملا در حال حاضر اسب برنده هستند .هر چقدر زودتر این هابیل و قابیل نظام ، آن دیگری را بکشد به نفع ماست حداقل برای ناموس مملکتمان یک خواستگار با همیت پیداکرده ایم که حاضر به قتل است .

۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه

اصلاح طلبان سربازان عملیات مرصاد اقتصادی ،شطرنج درهمی که به تحول می انجامد



تقریبا بیشتر تحلیل گران برای چشم انداز دراز مدت قطعا چشم خود را بر روی سیاستهای اقتصادی کشورها نمی بندد چون اثرات آن خواه نا خواه تاثیر بزرگی در آینده سیاسی فرهنگی اجتماع خواهد داشت کسانی که سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ را به خوبی نظاره میکردند  بهتر به پیش بینی محیط فعلی فرهنگی اقتصادی سیاسی ایران واقف بودند  البته باید اذعان کرد مسائل اقتصادی قدری خشک هستند و با آرزوهای ما نمیخوانند و باید برخلاف  پستهای سیاسی با پارامترهای غیر ایدئولوژیک و منطقی و علمی سر و کار داشته باشی و استنتاج ات  را روی مسائلی بچینی که واقعا وجود دارند و مرئی هستند و اموری که برساخته ذهن میباشند خود بخود از معادله خارج میشوند  این مقدمه را داشته باشید و برای روشن شدن عکس بزرگتر باید پست قبلی وبلاگ ام را  مبنی بر چپ زدایی از آموزه های بسیج را مدنظر داشته باشید .
باید اذعان کنیم که هیچ رییس جمهور یا نخست وزیری به اندازه احمدی نژاد سبب تغییرات ساختاری اجتماعی  اقتصادی سیاسی در طول 37 سال اخیر نشده است . غربیها اشتباه نمی کردند که از همان اولین روزی که او بر مسند ریاست نشست با تمام توان رسانه ای اولا او را رصد میکردند و ثانیا او را تخریب میکردند .چون  میدانستند او غیر معمم است و برای تغییرات مهمی  آمده .  احمدی نژاد چون ذاتا از بین طیف غیر روحانی بود پس به ناچار  از همان ابتدای کار با بخش چپ روحانیت و در میانه  با همه  آنها اصطکاک پیدا کرد .  او مامور بود که به اقتصاد  دولتی ایران یک لگد گنده بزند لذا سازمان برنامه و بودجه را حذف کرد .بسیاری از بنگاهها ی بزرگ را خصوصی کرد فروش نفت را خصوصی کرد ( البته شما بخوانید خصولتی کرد ) و از همه مهمتر جراحی اقتصادی که  همه دولتهای بعد از انقلاب از زیر ش در میرفتند انجام داد   اما همه انها در برابر تزریق نقدینگی به جامعه که  حجم پول را 4 برابر اندازه اش از زمان احمد شاه تا تیر 84  رساند هیچ بود . نتیجه کار شیر بی یال و دم و اشکم اقتصاد دولت بود   .یعنی علی الظاهر دولتی وجود دارد با دارایی های منقول و غیر منقول اسباب و دستک و قوانین و کارمند و کت و شلوار پیرهن یقه  اخوندی ولی دولت سابق و اصلی نیست و حریف بزرگتری دارد  و احمدی نژاد و یاران عملا چند پایه نیرومند اقتصاد سوسیالیستی ایران را خرد کرد ند و  اینهمه کاررا با جثه نحیف درست همانموقعی انجام میداد که از هلوکاست  و خس و خاشاک  و حق هسته ای و غنی سازی در زیر زمین سخن میگفت و عالم و ادم به او می خدیدند و او هم پوزخند مبارک بر دهان داشت .البته احمدی نژاد یک لشکر آماده هم درون دولت کارسازی کرد و بدنه بروکراسی کشوری را احمدی نژادی کرد .
البته بخش چپ حاکمیت که خود را وارث دستگاه بروکراسی جمهوری اسلامی میداند بیکار ننشست و تلاش کرد یک نیمچه انقلابی بوسیله توده بیگناه درست کند بلکه سریعتر کارگزارنش در دل اقتصاد کشور جاسازی کند که چنانچه خود بهتر میدانید در فردای عاشورا ترسید که آش با جایش برود لذا با کمک عوامل خود خر تروا را درون جنبش سبزکاشت  تا به صندوق آراء در 4 سال بعد چشم داشته باشد .

4  سال بعد  که دیگر چیزی از دولت وجود نداشت جبهه  چپ حکومت زین و یراق کرد و راحت دولت را در اختیار گرفت به خیال انکه این همان دولت قبلی است و با کمال تعجب دید بدون هیچگونه مقاومتی تمام دستگاه اقتصادی را نا باورانه دوباره بدست  می اورد .و حتی وعده 100 روزه از تغییرات شگرف داد تا دستگاه پروپاگاندای او کم نیاورد .چند ماه که گذشت  و طول و عرض دولت جدید بدست امد ابتدا هاشمی رفسنجانی کار دولت روحانی را بسیار سخت ارزیابی کرد  و عنوان نمود نقل به مضموم او باید ابتدا اوار برداری کند و حجم نابسامانیها  با هیچدوره ای قابل مقایسه نیست .طرح معوقات بانکی و جنگ خاموش اقتصادی که نمودش در برچیدن  موسسات مالی غیر دولتی است از جنگی خبر میدهد که در آن بانکهای دولتی منابعشان به بخش خصولتی برده شده و با ضرب و زور میخواهند این منابع را دوباره به زیر چتر دولت در بیاورند بلکه  خاکریزی از چندین خاکریز اقتصادی پیشروی کنند .

در چنین موقعیتی نادر  وقتیکه دولت عملا کارایی ندارد و منابع دست دولت سایه است  .الیگارشی روحانیت دست به دامن  غرب شده تا به کمک او بیاید و عملا تمام موهبتهای قرار داد رویترزو  تالبوت   قجری را دوباره زنده کند و از این طریق بلکه بتواند دو باره جای پای خود را سفت کند و از سوی دیگر  در این طناب کشی نفسگیر حریف را زمین گیر کرده و او را مجبور کند تا سرمایه ملی را به خارج از کشور منتقل کند .نکته ای که در هیاهوی سخنان رهبر جمهوری اسلامی کمتر به چشم آمد استفاده از کلمه وطن فروش بود .




به معنای ساده عملیات نفسگیر و خطرناک وجود دارد از طرفی بخش راست حاکمیت میخواهد خود متولی اقتصاد شود و به اعتقاد خود سرمایه ملی را خود مدیریت کند واز سوی دیگر الیگارشی روحانیت میخواهد با کمک  کشورهای غربی جایگاه سیادت سیاسی خود را همچنان حفاظت کند و به عنوان کارگزار اقتصادی غرب ایفا نقش نماید .

اما پیش بینی من اینست که این  شطرنج اقتصادی به طور حتم توده های مختلف مردم را در برابر هم قرار خواهد داد ولی با توجه به الگو کشورهایی مانند روسیه و ترکیه  و نابسامانیهای حاصل از این جنگ و جراحیهای بزرگ اقتصادی اجتماعی و لاغر
شدن بدنه متوسط جامعه ما بزودی شاهد بروز یک جریان اقتدار گرا  با نرم افزار ملی گرایی و آزادیهای اجتماعی و اقتصادی منهای آزادی های سیاسی خواهیم بود تا از طبقه متوسط حفاظت کند امنیت اقتصادی اجتماعی و عدالت را در بین دهکهای جامعه توزیع کند و توسعه معطل مانده  چند دهه ای ایران را دوباره استارت بزند .جمهوری سوماز نظر من دارای این ویژیها خواهد بود زیرا در برابرچپ و راست حاکمیت پدیده اجتماعی بی حوصله ای قرار دارد که چون طبیعیست بسیار اصیل است و لاجرم به دنبال  ناجی خود است .