تقریبا بیشتر تحلیل گران برای چشم انداز دراز مدت قطعا چشم خود را بر روی سیاستهای اقتصادی کشورها نمی بندد چون اثرات آن خواه نا خواه تاثیر بزرگی در آینده سیاسی فرهنگی اجتماع خواهد داشت کسانی که سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ را به خوبی نظاره میکردند بهتر به پیش بینی محیط فعلی فرهنگی اقتصادی سیاسی ایران واقف بودند البته باید اذعان کرد مسائل اقتصادی قدری خشک هستند و با آرزوهای ما نمیخوانند و باید برخلاف پستهای سیاسی با پارامترهای غیر ایدئولوژیک و منطقی و علمی سر و کار داشته باشی و استنتاج ات را روی مسائلی بچینی که واقعا وجود دارند و مرئی هستند و اموری که برساخته ذهن میباشند خود بخود از معادله خارج میشوند این مقدمه را داشته باشید و برای روشن شدن عکس بزرگتر باید پست قبلی وبلاگ ام را مبنی بر چپ زدایی از آموزه های بسیج را مدنظر داشته باشید .

البته بخش چپ حاکمیت که خود را وارث دستگاه بروکراسی جمهوری اسلامی میداند بیکار ننشست و تلاش کرد یک نیمچه انقلابی بوسیله توده بیگناه درست کند بلکه سریعتر کارگزارنش در دل اقتصاد کشور جاسازی کند که چنانچه خود بهتر میدانید در فردای عاشورا ترسید که آش با جایش برود لذا با کمک عوامل خود خر تروا را درون جنبش سبزکاشت تا به صندوق آراء در 4 سال بعد چشم داشته باشد .
4 سال بعد که دیگر چیزی از دولت وجود نداشت جبهه چپ حکومت زین و یراق کرد و راحت دولت را در اختیار گرفت به خیال انکه این همان دولت قبلی است و با کمال تعجب دید بدون هیچگونه مقاومتی تمام دستگاه اقتصادی را نا باورانه دوباره بدست می اورد .و حتی وعده 100 روزه از تغییرات شگرف داد تا دستگاه پروپاگاندای او کم نیاورد .چند ماه که گذشت و طول و عرض دولت جدید بدست امد ابتدا هاشمی رفسنجانی کار دولت روحانی را بسیار سخت ارزیابی کرد و عنوان نمود نقل به مضموم او باید ابتدا اوار برداری کند و حجم نابسامانیها با هیچدوره ای قابل مقایسه نیست .طرح معوقات بانکی و جنگ خاموش اقتصادی که نمودش در برچیدن موسسات مالی غیر دولتی است از جنگی خبر میدهد که در آن بانکهای دولتی منابعشان به بخش خصولتی برده شده و با ضرب و زور میخواهند این منابع را دوباره به زیر چتر دولت در بیاورند بلکه خاکریزی از چندین خاکریز اقتصادی پیشروی کنند .
در چنین موقعیتی نادر وقتیکه دولت عملا کارایی ندارد و منابع دست دولت سایه است .الیگارشی روحانیت دست به دامن غرب شده تا به کمک او بیاید و عملا تمام موهبتهای قرار داد رویترزو تالبوت قجری را دوباره زنده کند و از این طریق بلکه بتواند دو باره جای پای خود را سفت کند و از سوی دیگر در این طناب کشی نفسگیر حریف را زمین گیر کرده و او را مجبور کند تا سرمایه ملی را به خارج از کشور منتقل کند .نکته ای که در هیاهوی سخنان رهبر جمهوری اسلامی کمتر به چشم آمد استفاده از کلمه وطن فروش بود .
به معنای ساده عملیات نفسگیر و خطرناک وجود دارد از طرفی بخش راست حاکمیت میخواهد خود متولی اقتصاد شود و به اعتقاد خود سرمایه ملی را خود مدیریت کند واز سوی دیگر الیگارشی روحانیت میخواهد با کمک کشورهای غربی جایگاه سیادت سیاسی خود را همچنان حفاظت کند و به عنوان کارگزار اقتصادی غرب ایفا نقش نماید .
اما پیش بینی من اینست که این شطرنج اقتصادی به طور حتم توده های مختلف مردم را در برابر هم قرار خواهد داد ولی با توجه به الگو کشورهایی مانند روسیه و ترکیه و نابسامانیهای حاصل از این جنگ و جراحیهای بزرگ اقتصادی اجتماعی و لاغر
شدن بدنه متوسط جامعه ما بزودی شاهد بروز یک جریان اقتدار گرا با نرم افزار ملی گرایی و آزادیهای اجتماعی و اقتصادی منهای آزادی های سیاسی خواهیم بود تا از طبقه متوسط حفاظت کند امنیت اقتصادی اجتماعی و عدالت را در بین دهکهای جامعه توزیع کند و توسعه معطل مانده چند دهه ای ایران را دوباره استارت بزند .جمهوری سوماز نظر من دارای این ویژیها خواهد بود زیرا در برابرچپ و راست حاکمیت پدیده اجتماعی بی حوصله ای قرار دارد که چون طبیعیست بسیار اصیل است و لاجرم به دنبال ناجی خود است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر