کل نماهای صفحه

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

قاف مثل قبیله ،شین مثل شرافت باقی حرفها چرند است



بشر به لحاظ طبیعی  موجودی است اجتماعی و همین با جماعت بودن یکی از ارکان دوام نسلش بوده است .جهان واقعی بر اساس  اصل دادن و گرفتن است و هر کسی به لحاظ حکم دنیوی   حق کامجویی مادی و معنوی خود را از این داد و ستد را دارد   به قاعده موجود خاکی بودن . اجتماع همین حلقه های زیستی جامعه بزرگتر را پایه مینهد .ما تا وقتی در حال داد و ستد با درون حلقه  ایزوله خود هستیم   میتوانیم قبیله گرا باقی بمانیم ولی از لحظه مقدسی که از پوسته قبیله خارج میشویم  دوباره از نو متولد شده و همیشه  در حال قضاوت کردن وقضاوت شدن هستیم و این تنها  لحظه   با شکوه تاریخ انسانیست که سطر سطر تاریخ وتمدن  و توسعه بر محور  همین دم مبارک است. تمام قوانین  و بالاتر از آن عرف   دنیا  در همین لحظه  بیرون آمدن از قبیله و بازگشت به قبیله  نزج میگیرد .

شفاف و بدور از  طویل نگاری  بگویم   در جهان واقعی ملتها زباله  دان تاریخ ندارند بلکه انباری و اوراقی دارند و کائنات هیچ چک سفید امضایی  برای هیچ گروهی و قبیله ای  صادر نمیکند که اگر چنین بود  دایناسورها فسیل نمیشدند و همچنان بر سیاره  ما حکم میراندند . قبیله ها مشروعیت اقتداری و اقناعی خود را به توده ها عرضه میدارند این دیگر در بضاعت و سلیقه توده است تا  با چه گروه و مسلکی وارد داد و ستد حکومتی شود .

همه ما احتیاج داریم تا خودمان را هر از چند گاهی بتکانیم تا ببینیم کجای کاریم .آیا  قبیله گرا هستیم و سازمانی و براساس پیشینه عقیدتی و ایدئولوژیک میخواهیم آوار تهوع  عقاید خود را بر سر دیگران هوار کنیم و خود را سبک و تهی نماییم .آیا تا اندازه مترمان قد کشیده ایم .آیا گفتارمان در جهان واقعیت اصلا خریداری دارد .
اگر نیک بنگریم متوجه میشویم جامعه ایران قادربه خط کشی شدن نیست نمیتوانید  و نخواهید توانست توده را بر اساس معیارهایی چون بسیجی ، سبز ، کارگر ، غنی ،  پادشاهی خواه قطب بندی کنید اینا همه  عوامل  در حال تغییر مداوم میباشند تخته ثابتی نیست  تا  داو خود را بر این نرد بیاندازید .بلکه این توده هست که بر ا ساس بینش جمعی  شما را بر خواهد زد .شما تنها میتوانید در میان  قبیله خود با  عقاید خود شعر  بسرایید و غرق مستی و شعف شوید ولی جهان بیرون جهان واقعیتهاست و توده بر اساس عملکرد تان قضاوتتان خواهد کرد .اگر دادی  بر ضد انان داشته اید منتظر ستدی به همان میزان باشید 

به عنوان موجودی که خود را در میان هیچکدام از این خطوط نمیابم به خود حق میدهم به روشنفکران ظنین باشم که بیشتر شاید همه  آنان مولد نیستند و  نان خود را زخم ناسور مان میزنند و به شعف و ار گاسم میرسند و ما را آلوده به انگهای گونه گون و اغلب از تحقیر کردن ما لذت میبرند .به ما حق بدهید که از پایمال کردن حقوق انسانی مان ،از فنا کردن جانمان و  در از دست رفتن دارایی مان از شما طلب کار باشیم که شما اموال خصوصی مان از دستمان ربودید و به بروکراسی بی کفایت دولتی  هبه کردید و بر این میراث زشت خود مفتخرید و بر آن پای میفشارید گروهی از شما با  جان ما و منافع ملی مان داد و ستد میکنید که همه را از ما ربوده اید و  این تنها دلبستگیمان را هم به رهن  با اوباش   بیگانه میگذارید .خلاصه بگویم یا شریف باشید به حکم  طبیعی یا در همان قبیله تان منزوی بمانید .

۲ نظر:

  1. به عنوان موجودی که خود را در میان هیچکدام از این خطوط نمیابم به خود حق میدهم به روشنفکران ظنین باشم که بیشتر شاید همه آنان مولد نیستند و نان خود را زخم ناسور مان میزنند و به شعف و ار گاسم میرسند و ما را آلوده به انگهای گونه گون و اغلب از تحقیر کردن ما لذت میبرند .
    البته باید اضافه کنم که روشنفکران نسل سوم که هنوز تفاله هاشان باقی مانده است.
    روشنفکران نسل سوم برعکس روشنفکران نسل اول و دوم و نیز روشنفکران مدرن امروز ایران که اکثرا" خوشبختانه بانوان هستند ، روشنفکرانی بودند که از فهم ساده ترین تعاریف مفاهیم علمی عاجز بودند و هستند اکثرا" مذهبی چپی بودند بهتر بگویم (( توله آخوند کمونیست )) امثال شریتی ، آل احمد ، بنی صدر ، بازرگان ، گلسرخی و دیگران.
    اینها مطلق گرا بودند جالب این است که نوشته هایشان را که میخوانیم می بینیم به اندازه ی بزغاله ایی نمی فهمیده اند ولی فکر می کرده اند و میکنند که عالم دهرند.
    تاریک اندیش بودند سراسر نوشته هاشان پر از است از تاریکی ، مرگ و خشونت و نفرت.
    مفت خوارگی مثل پدران آخوند - بازاری شان : در میکده ها پلاس بودند و محتویات بالا آورده شده ی معده شان را به اسم غرب زدگی روی سر صنعت گر و کاگر و کشاورز و تولید کننده و زحمتکش این مرز و بوم خالی میکردند و میکنند.
    جمله بالا به شکل حیرت آوری قیافه شان را برایم تداعی کرد.بسیار عالی نوشته بودید.

    پاسخحذف
  2. دوست گرامی چپ در ایران بسیار قوی است و در نقاب به زندگی انگلی خود ادامه میدهد .ما هیچگاه موفق نمیشویم به توسعه دست یابیم مگر اینکه در دوز بسیار بالا و غلیظ راست را وارد فرهنگ ایران کنیم .چپ در همه نسخه های خود وبا است و تا معاش مان را از راه شرافتمندانه در نیاوریم هیچ با تاکید بر هیچ اتفاق مثبتی نمی افتد .باید راست را در همه طبقات هرم اجتماعی ایران از بالا تا پایین یافت و دست یاری داد تا از زیر آوار چپ در آمد .پیش بینی بعدی موج جدید ده میلیون نیرو بیکار است که آنها با ولع هر چه تمامتر نشسته اند تا به مسلخ ببرندشان در چنبر بروکراسی دولتی . این یک جنگ بین نیروهای مولد از یک سو و نیروهای زندگی خوار است .من سگ راست ها را در همه نسخه ها به این اپراتورهای ماشین مرگ و نیستی ترجیح میدهم .

    پاسخحذف