ضجه های حسن خمینی در پیشگاه سیاسی نویسان پارسی

درست حدس زده بودیم حسن خمینی ضعیف بود و کم بنیه و بلم  خود را درمرداب  نوستالژی پدر بزرگ  به آب انداخته بود و سکان را هم داده بود دست رفسنجانی تا او را به اولین جزیره سالمند نشین برساند .او امروز ناله های بسیار کرد ناله هایی که برای گوش فرزندان توسعه بسیار خفت آور و رقت آمیز است که فردی با این همه سست بنیانی میخواهد زمام  یکی از   دیرپا ترین  کشور های دنیا  را بدست بگیرد .  او بهتر از من و شما میداند که حاضر نشدن در امتحان خبرگان نه از برای سختگیری امتحان  و مصحح برگه ها بود که او پیشاپیش  به فرزندان توسعه باخته بود .این درس بزرگی برای او وباقی سهل اندیشان است که نمیتوان با ابزارک تکنولوژی و کمی چاشنی نوستالژی و حرفهای کلی و منبرگونه به الاف و الوفی رسید .از وقتی برای کاندیداتوری اعلام حضور کرد تنها مشتی  از فسیلان موتلفه چنانکه جوانی بازیابند و رخ  شاهد روح الله در  آبگینه یابند به شعف پرداختند و البته کمی از ریزه خواران و دریوزه گان  بارگاه و باقی هیچ در هیچ .اما آقای سید خمینی شما از امروز دیگر نواده روح الله نباش و خود خویشتن  را از این سمت خلع نما. برخیز و گنبد و بارگاه موت را در هم بکوب و آنجا را مامنی کن برای رویش علم و خرد .آن موسسه چاپ مکررات نا خوانا را نیز بکن برای امر خیری که خلق رحمتت بکنند که ما هر آنچه میخواهی نشر کنی پیش از این زیسته ایم برسلوک برزخی . مثلا روزنامه بریلی بزن برای نابینایان که بسیار ارجح تر و شریف تر است و مقبول تر .  تا الرحمن نظام با شما بر سبیل قاصم الجبارین نیفتاده از رانت اش استفاده بکن و شهرداری ،  بخشداری  چیزی بشو و از خفت بیکارگی و سخنرانی در بیا و املا کن که دیکته نانویس اشتباه ندارد و این برای تو بهتر است از نشستن بر منبر ترس .انتظار نداریم که انقدر دیوانه باشی و به گناه ناکرده  خود بر میراث پدر بزرگت بتازی  همین که روی پای خودت بایستی و خدماتی ملموس از جنس مادی و دنیوی نه وعده سر خرمن معنوی به همین ملت رشید  و در هم شکسته بدهی بسیار بسیار موجب  رشد و بهروزی و مباهات هستی تا جایگاه فعلیت به عنوان کلیدددار گورستان شصت و طاعون و خون .واما پند آخر پدربزرگت نتوانست ما را به شکل خود در آورد که قبل از او و بعد از او هم نتوانند ولی ما تورا در هم میکوبیم و یکی از خودمان  میکنیم .